گفتگو با ذیحسابان استانی درباره ذیحساب و مشکلات امور ذیحسابی

بهترین ابزار نظارت مالی ، قانون می باشد . چرا که تمام امور با تکیه بر قوانین و مقررات کنترل و نظارت می شوند.

شاید برخی ندانند که ذیحساب از مجموعه مدیران ارشد استانها و یا کشور و همسطح با مدیر استانی و یا کشوری است. حکم ذیحساب مستقیما توسط وزارت امور اقتصادی ودارایی صادر شده و بر اساس ماده ۳۱ قانون محاسبات عمومی ….. ذیحساب بر اساس تشخیص قانونی خود نسبت به تطبیق امور مالی دستگاه با قوانین و مقررات عمل نموده و تصمیم لازم را اخذ می کند. طبیعی است که تشخیص و نظر یک فرد با فرد دیگری در مجموعه دستگاه اجرایی متفاوت و برداشت های مختلفی وجود داشته باشد. اما وقتی مبنا قانون و اختلاف برداشت قانونی باشد، به نظر نمی رسد که کار به جدایی! و طلاق! برسد!

هویت ذیحساب یک هویت ناشناخته است. به همین دلیل است که قانون وظیفه نظارت مالی را بر عهده وی قرار داده است و هویت و نقش های ذیحساب جمیع تضادهاست. مشخص نیست چگونه می توان از یک ذیحساب انتظار داشت هم ناظر مالی باشد، هم مشاور مالی مدیر دستگاه اجرایی باشد، هم قانون را ملاک عمل قرار دهد، هم تعامل کند و هم استقلال! خود را حفظ کند؟
وقتی ملاک عمل قانون است، تعامل چه جایگاهی دارد؟ اصولا بر چه مساعلی باید تعامل کرد که قانون خدشه دار نشود؟ وقتی ذیحساب ناظر مالی است، مشاور مالی مدیر دستگاه بودن چه جایگاهی دارد؟ چه مفهومی دارد؟ چگونه ذیحساب می تواند هم ناظر مالی باشد و هم مشاور مالی؟ مگر حسابرس مستقل می تواند مشاور صاحب کار هم باشد؟ از طرفی با وجود مدیر و کارکنان مالی دستگاههای اجرایی دیگر چه نیازی به مشاوره مالی ذیحساب است؟
به نظر می رسد این حجم از انتظارات از یک ذیحساب، ناشی از عدم تعریف سمت ذیحساب در چارت اداری دستگاههای اجرایی و نبود یک هویت مشخص اداری برای ایشان است. و اعتقاد بر این است که تعرضات صورت گرفته به ایشان نیز ناشی از همین موضوع است.
ذیحساب کارمند وزارت دارایی و زیر نظر دستگاه اجرایی فعالیت میکند! این تضاد شگفت آور و این فضای پر از سوء تفاهم را که همه سعی در استفاده و یا سوء استفاده از آن می کنند را چگونه می تواند مدیریت نمود؟ اصولا مدیریت آن بر عهده کیست؟ چرا در طول ۶۰ سال اخیر برطرف نشده است؟
ما بر آن شدیم به منظور شنیدن مشکلات و مسائل حاکم بر نظارت مالی کشور، گفتگویی با برخی ذیحسابان و مدیران مالی کشور انجام داده ایم که در ادامه گزارش آمده است.
در تهیه این گفتگو گزارش، ذیحسابان و مدیران مالی زیر ما را همراهی نموده اند:
بهنام عسکرزاده ذیحساب اداره کل راه و شهرسازی خوزستان
سید طاهر موسوی ذیحساب اداره کل آموزش و پرورش خوزستان
عسکری ذیحساب اداره کل راه وشهرسازی ایلام

محمد نصیری ذیحساب اداره کل راه و شهرسازی و برنامه و بودجه ایلام

  • به نظر شما متولی اصلی نظارت مالی کیست و آیا اصلا می توان یک متولی مشخص و اصلی بصورت نسبی معرفی کرد؟

متولی اصلی نظارت مالی که در واقع نظارت رعایت می باشد، خزانه داری و نیروهای خزانه داری وزارت دارایی هستند چرا که تخصص آنها در خصوص نظارت مالی است. البته دستگاههایی مانند برنامه و بودجه هم نظارت عملیاتی برای دستگاهها انجام می دهند که این نوع نظارت بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و با روح نظارت واقعی و عملیاتی فاصله زیادی دارد .

  • آیا می توان از ناظر مالی انتظار نظارت عملیاتی داشت؟و اساسا آیا ناظر مالی امکان نظارت عملیاتی را دارد؟

ابزار نظارت عملیاتی در اختیار داشتن ابزار و نیروی انسانی متخصص و فنی می باشد. البته نظارت سایر نهادها مانند دیوان محاسبات، سازمان بازرسی و غیره نیز صرفا مالی است و این نهادها نیز بصورت تخصصی قادر به کنترل همه فعالیتهای دستگاهها نیستند که میتوان این نقص را از طریق مشاوره گرفتن از نیروهای فنی و متخصص و مهندسین مشاور در امور فنی و عمرانی ، بر طرف کرد.

  • ناظران مالی چگونه انتخاب می شوند؟

انتخاب ناظران مالی در وزارت دارایی معمولا دارای سیکل مشخصی است که درحال حاضر روند انتخاب ذیحساب ، شکل مناسبی دارد. بدین صورت که پس از طی سلسله مراتب مدیر پایه ، مدیر میانی ، معاونت ذیحسابی ، در نهایت به عنوان ذیحساب به دستگاهها اعزام می شوند .

  • آیا نظارت مالی امروز کارکرد مناسب خود را دارد؟ اگر ندارد دلایل چیست؟

درحد امکانات و اختیارات فعلی که دارد کارکرد مناسبی دارد. ولی جا دارد که این کارکرد پیشرفت بیشتری داشته باشد. یکی از دلایل عدم کارکرد خیلی قوی، وجود قوانین و دستور العملهای متعدد مالی و محاسباتی است در خصوص نظارت مالی است که باعث سخت شدن اجرای قانون و نزول کیفیت نظارت است .

  • در نظارت مالی به چه مواردی نظارت می شود؟

در نظارت از مراحل اولیه یعنی صدور موافقتنامه تا اعتبارهزینه شده آن نظارت وجود دارد. در مواردی همچون نظارت بر پروژه ها وصورت وضعیت ها تخصص کافی جهت ذیحسابان وجود ندارد. براین اساس نظارت ذیحساب شامل مرحله تامین اعتبار و پرداخت و نظارت برخرج می باشد .

  • ابزار نظارت مالی یک ناظر مالی چیست؟

بهترین ابزار نظارت مالی ، قانون می باشد . چرا که تمام امور با تکیه بر قوانین و مقررات کنترل و نظارت می شوند.

  • وضعیت امروز نظارت مالی را چگونه ارزیابی می کنید؟

در حال حاضر با توجه به امکانات و شرایط موجود جایگاه خوبی دارد.

  • به نظر شما چه اتفاق و یا اقدامی وضعیت نظارت مالی را متحول می کند؟

جهت ایجاد تحول اساسی در نظارت مالی ، اصلاح قوانین قدیمی و بروز رسانی آنها تاثیر زیادی دارد.از جمله قانون محاسبات عمومی کشور و همچنین آموزش تخصصی ذیحسابان دراین خصوص تاثیرگذار است.

  • آیا درک مناسبی از شرایط ،محدودیتها و واقعیتهای فعلی نظارت مالی یا ذیحساب توسط دیوان محاسبات وجود دارد؟

در اصل کار دستگاههای نظارتی مانند دیوان با ما یک راستا هست ولی در برخی موارد درک لازم و کافی از شرایط ذیحسابان را ندارند و تاکیدی که اکثر کارشناسان دیوان دارند این است که قبل از انجام خرج حتما مشاوره و همفکری و تعامل با آنها صورت گیرد تا از مشکلات بعدی جلوگیری شود.

  • ذیحسابان ادعا دارند دیوان محاسبات با تاخیر زیاد اقدام به رسیدگی به اسناد می کند و این موضوع بخاطر عدم دسترسی ذیحساب به اسناد ومدارک و یا جابجایی از دستگاه قبلی، امکان پاسخگوئی را سخت می کند.نظر شما دراین مورد چیست ؟

در حال حاضر نظارت دیوان در استان ما بصورت مستمر و در مقاطع ۳ ماهه انجام می گیرد. و این مشکل تا حدودی حل شده است. ولی در برخی موارد این مشکلات هست که گاها ذیحسابان را جهت پاسخ گویی دچار مشکل میکند. بنابراین اگرحسابرسی های دیوان در مقاطع زمانی کوتاهتر و و با فاصله کم از زمان جابجایی ذیحساب صورت گیرد، بهتر است.

  • اهمیت و جایگاه ذیحساب را در سیستم نظارت مالی و دستگاه اجرایی چگونه ارزیابی می کنید ؟آیا ذیحساب مانع امور اجرایی دستگاههای دولتی است یا تسهیل کننده آن ؟

ذیحساب بازوی اجرایی نظارت مالی است که جا دارد جایگاه آن تقویت شود . اگر نگاه دستگاه به ذیحساب بعنوان یک مشاور باشد، نقش ذیحساب بعنوان تسهیل کننده امور می باشد. اما اگر دستگاه قصد دورزدن قانون را داشته باشد و ذیحساب مانع این امر شود، در اینجا ذیحساب نقش ترمز را برای مدیر دستگاه دارد و از نظر مدیر، مانعی برای دستگاه محسوب می شود.
” به تعبیری میتوان ذیحساب را به مثابه یک عضو پیوندی به دستگاه درنظرگرفت که دستگاه همواره به دنبال پس زدن این عضو می باشد و ذیحساب باید با مدیریت خود، این عضو را به بدنه دستگاه تحمیل کند.”

  • چرا عموما دستگاهها و ذیحساب با هم دارای اختلاف هستند؟آیا راه حلی برای نزدیکتر کردن این اختلافات وجود ندارد؟ با توجه به اینکه ملاک قوانین و مقررات است؟

اصولا اگردر یک دستگاه هدف اجرای قانون باشد، اختلاف بین ذیحساب و دستگاه وجود نخواهد داشت. اما اگر در دستگاهی هدف دورزدن قانون و تخلف از اجرای قوانین باشد، اختلاف حتما وجود خواهد داشت.چون ذیحساب مسئول و ناظر بر اجرای قانون دردستگاه می باشد. البته اینگونه اختلافات معمولا در تعداد کمی از دستگاهها وجود دارد که عمدتا ناشی از عدم شناخت کافی مدیران از اهمیت و جایگاه ذیحسابان و سایر نهادهای نظارتی می باشد. یکی از راههای حل این اختلاف در این خصوص، افزایش سطح اطلاعات مالی مدیران دستگاههای اجرایی می باشد تا از این طریق، مدیران به درک کاملتری از مسایل مالی و تفاهم بهتر با ذیحسابان دست پیدا کنند.

  • آیا ذیحساب در مقابل رئیس دستگاه اجرایی است یا در کنار آن؟(بصورت عمومی و نه ذیحساب خاصی)

این موضوع بستگی به دیدگاه مدیر دستگاه به ذیحساب دارد. اگر به ذیحساب، در ابتدا بعنوان یک مشاور مالی و سپس اجراکننده قانون نگریسته شود، ذیحساب همواره در کنار دستگاه خواهد بود.ولی اگر دستگاه فقط به دنبال اهداف خود باشد و توجهی به اجرای قانون نداشته باشد، قطعا با ذیحساب به مشکل برمی خورد و در مقابل هم قرار میگیرند. دراصل مدیران باید سپاسگزار ذیحسابان باشند که در کنارآنها و به عنوان سپر دفاعی ایفای نقش میکنند. البته عمدتا مدیرانی که درطول خدمت خود درگیر دادسرا و مراجع نظارتی نشده اند، درک مناسبی از نقش و اهمیت ذیحساب در دستگاه ندارند.

  • بهتراست ذیحساب کارمند وزارت دارایی باشد یا دستگاه اجرایی؟

بهتراست ذیحساب کارمند وزارت دارایی باشد. حتی در دستگاههایی مانند شهرداریها، شرکتهای دولتی،جهاد کشاورزی و منابع طبیعی نیز بهتر است از کارکنان دارایی استفاده شود. چرا که در دستگاههای دارای ذیحساب از وزارت دارایی، حداقل تخلف روی داده است. علت این موضوع هم وجود استقلال کافی و عدم وابستگی ذیحسابان وزارت دارایی به دستگاهها می باشد که لازم است این استقلال همواره حفظ شود. بعنوان مثال در بحث استفاده ذیحساب از خودرو دولتی دستگاه، اگر این موضوع نیز منتفی شود، به استقلال بیشتر ذیحساب کمک خواهد کرد.

ضعف بزرگ دیگری هم که در این خصوص وجود دارد این است که نیروهایی که تحت عنوان ذیحساب یا مدیرمالی از سوی دستگاهها یه وزارت دارایی معرفی میشوند، براحتی حکم دریافت میکنند که لازم است این روند اصلاح شود. یعنی سوابق و رزومه کاری و تخصصی شخص بطورکامل بررسی شود و حتی درصورت نیاز آموزشهای لازم نیز به وی داده شود و سپس اقدام به صدورحکم ذیحسابی نمود.

  • مشکل اصلی یک ذیحساب چیست و آیا می توان گفت ذیحساب فقط یک مشکل دارد و با حل آن مشکل، بخش اعظمی از مشکلاتش برطرف خواهد شد؟

ذیحسابان در اجرای نقش نظارتی خود در دستگاهها با مشکلات فراوانی درگیر می باشند. از جمله استرس، عدم تعامل مدیران وکارکنان دستگاهها، دغدغه های مالی و انگیزشی و …… . اما مهمترین مشکل و نگرانی ذیحسابان از بابت عدم حمایت و پشتیبانی کافی وزارت دارایی از آنان می باشد که گاها باعث دلسردی و سرخوردگی ذیحساب شده و ممکن است این موضوع منجر به کاهش انگیزه و کمرنگ شدن نقش مهم ذیحساب در دستگاهها شود.

بهنام عسکرزاده ذیحساب اداره کل راه وشهرسازی خوزستان

  • لطفا یک تعریف از نظارت مالی ارائه بدهید؟

کار مالی از زمانی که حسابداری بوجود آمده یک نظارت هم نیاز داشته که بتواند نارسایی ها و از قلم افتادگی ها و انحرافات را رسیدگی کند. دایره شمول نظارت مالی گسترده است که ناظر بر کار ذیحسابان است .
نظارت بر روش ها ، نظارت بر عملکرد ، نظارت بر کلیه کارهای مالی ، تعریف جامع نظارت مالی می باشد .

  • فقط نظارت مالی داریم یا نظارت مالی دیگری هم وجود دارد؟

در دید کلی وقتی ذیحساب مامور می شود در دستگاههای دیگر علاوه بر نظارت مالی که دارد کارهای مدیریتی نیز دارد.به طوری که بخش اعظمی از کار ذیحساب به کار مدیریت و راهبری کارکنان دستگاه می شود.

  • به نظر شما متولی اصلی نظارت مالی کیست و آیا اصلا می توان یک متولی مشخص و اصلی بصورت نسبی معرفی کرد؟

ناظر مالی ، ناظر حین خرج می باشد . متولی اصلی نظارت مالی در دولت وزارت اقتصاد و دارایی ذیحساب است.به طور کلی ناظر مالی باید از یک دستگاه خاص و مستقل از دستگاه های دیگر باشد.

ناظران مالی چگونه انتخاب می شوند؟

انتخاب ذیحساب از فیلتر های زیادی می گذرد که برخی از آنها شخصیت ، قدرت تصمیم گیری ، عملکرد در دوران کارشناسی ، توانایی ها و آشنایی با قوانین و مقررات انجام می شود که یک ذیحساب موفق را تربیت می کند.

  • آیا نظارت مالی امروز کارکرد مناسب خود را دارد؟ اگر ندارد دلایل چیست؟

نظارت مالی یک بازوی قوی برای کنترل و راهنمای دستگاه است زیرا اجرای امور طبق قانون ، مشاوره ها به رییس دستگاه باعث جلوگیری از خطاها و اشتباهی می شود که گاها ضررهای جبران ناپذیری به دولت وارد می کند .

  • در نظارت مالی به چه مواردی نظارت می شود؟

در نظارت مالی کار اصلی تامین اعتبار است . مدیر تشخیص می دهد کالا یا خدمتی را خریداری می کند ولی کسی که تشخیص می دهد این رویداد طبق قانون هست یا نه با تشخیص ذیحساب است . در نظارت مالی قوانین و مقرراتی که توسط تدوین کنندگان تهیه شده است به اجرا گذاشته می شود و ناظر مالی مسئول اجرای آن است .

  • آیا تشکیلات نظارت مالی متناسب با واقعیت های موجود است؟

خیر ، هر چه زمان جلوتر می رود با توجه به بیشتر شدن اعتبارات ،پیچیدگی کارها ، کاهش نیروی متخصص و غیره و ثابت ماندن تشکیلات نظارت مالی کار سختر می شود . هر چند کمبودها و امکانات باعث جلوگیری از نظارت قوی نمی شود ولی لازم است امکانات ذیحسابان فراهم شود .

  • ابزار نظرات مالی یک ناظر مالی چیست؟

نیروی متخصص و مجرب ، نرم افزارهای مناسب ، و از همه مهمتر همکاری دستگاه اجرای با ذیحساب است .

  • راهکارهای بهبود نظارت مالی در جهت تسریع، تسهیل و یا تقسیم مسئولیتها چیست؟

۱ – توضیح و تفسیر برخی از قوانین و مقررات به صورت آیین نامه یا دستور العمل اجرایی
۲ – استفاده مناسب از افراد با توجه به شناسایی و تخصص هر نفر
۳ – عیب یابی مراحل انجام کار در دستگاهها

  • به نظر شما چه اتفاق و یا اقدامی وضعیت نظارت مالی را متحول می کند؟

تحول نظارت مالی در گرو آموزش و تجربه ذیحساب و نیروی انسانی متخصص در اختیار است . ایجاد انگیزه بین عوامل نظارت هم یکی از عوامل موثر است که می تواند باعث بهبود وضعیت نظارت مالی می شود .
قوانین و مقررات با واقعیت موجود مطابقت ندارد و دلیل آن نیز قدیمی بودن قوانین است که لازم است برخی از این قوانین بروز شود.

  • آینده نظارت مالی را چگونه ارزیابی می کنید؟

نیاز مبرم جامعه برای حفظ و حراست از منابع دولتی یکی از دغدغه های است که در سال های اخیر با توجه به پاسخ خواهی مردم و جامعه نمود بیشتری دارد که یکی از ابزار لازم برای کنترل دخل و خرج دولت نظارت مالی است که باید درست دقیق اجرا شود. جامعه کم کم دارد به کار مهم ذیحسابان پی می برد که باعث می شود آینده روشنی را برای این شغل متصور شویم.
اگر انتظار داریم ناظر مالی بتواند به درستی وظیفه خود را انجام دهد باید شرایط و امکانات و انگیزه آن را ارتقا دهیم . کار یک ناظر مالی مانند کار یک قاضی است که قضاوت می کند حال به نظر شما امکانات قاضی مانند یک ذیحساب است ؟

  • آیا درک مناسبی از شرایط و وضعیت محدودیت ها و واقعیت ها در حوزه نظارت مالی یا ذیحساب توسط دستگاه های نظارتی (دیوان محاسبات-سازمان حسابرسی)وجود دارد؟

دیوان نظارت بعد از خرج است و چون حین خرج نیست باید کار انجام شود و سپس بعد از دیدن سند اظهار نظر می کند و خیلی از موضوعات و مشکلات را نمی بیند و فقط قانون را مد نظر می گیرند از طرف دیگر هم کارشناسان دیوان هم حق دارند زیرا موقعی سند را می بینند که مشکل دارد و نمی توانند در نظر نگیرند .

  • اهمیت و جایگاه ذیحساب را بیان کنید؟آیا ذیحساب مانع یا تسهیل کننده امور اجرایی دستگاههای دولتی است؟

طبق تبصره ۲ ماده ۳۱ محاسبات عمومی ذیحساب زیر نظر رییس دستگاه می باشد ولی به این معنی نیست که به کار ذیحساب اشراف دارد و می تواند دستور دهد،ذیحساب تصمیمات خود را مستقل از دستگاه اجرایی می گیرد . یک ذیحساب می تواند یک مشاور خوب برای رییس دستگاه باشد به صورتی که با رائه گزارشهای مفید مدیر را جهت پیشبرد اهداف دستگاه کمک کند .

  • چرا عموما دستگاهها و ذیحساب با هم دارای اختلاف هستند؟آیا راه حلی برای نزدیکتر کردن این اختلافات وجود ندارد؟ با توجه به اینکه ملاک قاونین و مقررات است؟

همیشه نمی شود که ذیحساب با مدیر کل اختلاف داشته باشد . در هر دستگاه مدیر کل احساس می کند قدرت بلا منازع دستگاه می باشد از طرف دیگر استقلال ذیحساب باعث آن می شود که مدیر کل نتواند نظر خود را در مورد رد یا تایید یک مسئله مالی را بر ذیحساب تحمیل کند که باعث اختلاف می شود که اگر ذیحساب توانایی انتقال مشکل مورد نظر را داشته باشد می تواند از اختلاف پیش آمده جلوگیری کند .

  • بهتر است ذیحساب کارمند وزارت دارایی باشد یا دستگاه اجرایی؟

هر چقدر که ذیحساب دستگاه از اداره دارایی تامین شود بهتر است . به خاطر اینکه استقلالی که کارمند دارایی دارد و می تواندتصمیم خود را مستقل از دستگاه بگیرد یک کارمند دستگاه نمی تواند به صورت مستقل رفتار کند چون کارمند آن دستگاه است و ترسی در مقابل دستور مدیر کل خود دارد.از همه مهمتر شخص کارمند دستگاه استقلال مالی ندارد .

  • جایگاه و تاثیر ذیحساب در سیستم نظارت مالی و دستگاه اجرایی رو چگونه ارزیابی می کنید؟

جایگاه ذیحساب با یک جایگاه عالی است چون بالاترین رده در هر دستگاه است وهمتراز با مدیر کل است . هم چنین شغل ذیحساب از محدود شغل های است که صراحتا در قانون تعریف شده است.

  • مشکل اصلی یک ذیحساب چیست و آیا می توان گفت ذیحساب فقط یک مشکل دارد و با حل آن مشکل، بخش اعظمی از مشکلاتش برطرف خواهد شد؟

مشکلات ذیحسابی ها زیاد است پیچیدگی کارها و ایجاد کارها ی دیگر که همگی باید توسط ذیحساب کنترل شود که باعث تراکم کار شده ووقت زیادی از ذیحساب را می گیرد به طور مثال بستن حسابها که در سالهای اخیر دستخوش تغییرات زیادی شده است .

سیدطاهر موسوی ذیحساب اداره کل آموزش وپرورش خوزستان

  • لطفا یک تعریف از نظارت مالی ارائه بدهید؟

اعمال کنترل لازم در حیطه مالی که در چارچوب قوانین و مقررات اتفاق می افتد و در طول سال مالی توسط ذیحساب انجام می شود را نظارت مالی می گویند.

  • آیا فقط نظارت مالی داریم یا نظارت مالی دیگری هم وجود دارد؟

نظارت مالی بر عهده وزارت دارایی و شخص ذیحساب است و نظارت مالی دیگری نداریم . شاید باشد و توسط دستگاه اجرایی انجام شود ولی در کل زیر مجموعه همان نظارت مالی ذیحساب می باشد . به عبارت دیگر توسط کنترل های داخلی دستگاه انجام می شود.

  • وظیفه نظارت مالی و عملیاتی با چه مرجعی و یا کیست؟

نظارت مالی حین خرج برعهده دارایی است. نظارت عملیاتی بر عهده سازمان برنامه و بودجه دیوان محاسبات ( به نمایندگی قوه مقننه ) سازمان بازرسی ( به نمایندگی قوه قضائیه ) می باشد. به نظر بنده نظارت عملیاتی جزء لا ینفک نظارت مالی است که در قانون الزامی جهت نظارت عملیاتی توسط ناظر مالی به آن اشاره ای نشده است که میتواند یک ایراد باشد . البته شرایط و امکانات لازم جهت نظارت عملیاتی توسط ذیحساب از جمله نیروی انسانی متخصص وجود ندارد و اگر دولت این شرایط و امکانات را فراهم سازد به صرف و صلاح دولت می باشد.

  • به نظر شما متولی اصلی نظارت مالی کیست و آیا اصلا می توان یک متولی مشخص و اصلی بصورت نسبی معرفی کرد؟

متولی اصلی نظارت مالی وزارت دارایی است ولی به دلیل نبود نیرو ، در دانشگاهها و شرکت های دولتی ناظر مالی از بدنه این دستگاه ها می باشد که اگر از وزارت دارایی تامین شود به نفع دولت می باشد چون استقلال مالی در حال حاضر در این دستگاهها وجود ندارد.

آیا می توان از ناظر مالی انتظار نظارت عملیاتی داشت؟و اساسا آیا ناظر مالی امکان نظارت عملیاتی را دارد؟

انجام نظارت عملیاتی برای ذیحساب مشکل است. ولی بهرحال ذیحساب تا جایی که فرصت آن پیش بیاید باید اطلاعاتی از مراکز هزینه دستگاه محل فعالیت کسب کرده و حداقل اطمینان نسبی در این خصوص حاصل کندوالبته امکانات لازم نیز باید فراهم گردد از جمله نیروی انسانی متخصص از بنده وزارت دارایی که تقریبا ناممکن است.

  • ناظران مالی چگونه انتخاب می شوند؟

ناظرمالی و بطور مشخص شخص ذیحساب ، پس از کسب تجربه لازم در چارچوب بدنه اداره دارایی و کسب شرایط لازم به وزارت متبوع پیشنهاد داده میشود و در وزارت سوابق و مدارک وی مورد بررسی قرار گرفته و درصورت تایید با حکم خزانه دار کل کشور به این سمت منصوب میشود. نظر بنده انتخاب ناظر مالی باید باتوجه به توانای مدیریتی فرد و دانش قوانین و مقررات انجام شود . در برخی موارد حتی توانایی های مدیریتی به دانستن قوانین و مقررات می چربد . یک ذیحساب باید بداند یک مدیرهم است ، یک روانشناس ، یک وکیل یک قاضی هم است و باید به هدف نظارت مالی خود برسد .

  • آیا نظارت مالی امروز کارکرد مناسب خود را دارد؟ اگر ندارد دلایل چیست؟

نمی شود گفت که نظارت مالی کارکرد مناسب دارد چون مشکلات زیادی وجود دارد . مشکل اصلی نداشتن نیروی انسانی متخصص در رشته مالی در کادرهای ذیحسابی است .

  • در نظارت مالی به چه مواردی نظارت می شود؟

دامنه نظارت مالی خیلی وسیع است از جمله مواردی که با آن در ارتباط هستیم می توان به ۱- اعتبارات ۲- تسویه حساب ۳ – دریافت و پرداخت به صورت کلان ۴ – صورت مغایرتهای بانکی ۵ – وصول درآمدها ۶ – اموال دولتی اشاره کرد.

  • آیا تشکیلات نظارت مالی متناسب با واقعیت های موجود است؟

خیر، مشکلاتی که در شغل ذیحسابی وجود دارد با امکانات و ابزارهای که ذیحساب در دست دارد همخوانی ندارد که بهتر است جهت انجام نظارت بهتر امکانات آن نیز فراهم گردد.

  • ابزار نظرات مالی یک ناظر مالی چیست؟

داشتن نیروی انسانی متخصص و توانمند یکی از مهمترین ابزار نظارت مالی است.دانش ذیحساب و نوع ارتباط و تعا مل ذیحساب با دیگران و کنترل رفتار خود یکی از ابزار مهم دیگر است . البته وجود معاون ذیحساب و عامل ذیحساب توانمند و خلاق اگر حداقل ۳ سال با ذیحساب کارکند، می تواند در این راستا به ذیحساب یا ناظر مالی کمک فراوانی کند .درو اقع بیشترین اطمینان ذیحساب در تشکیلات زیرمجموعه به این دو نفر می باشد.

  • وضعیت امروز نظارت مالی را چگونه ارزیابی می کنید؟

نظارت مالی کارکرد کاملا مناسبی ندارد چون مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد که به عنوان مثال در آموزش وپرورش عمده ترین مشکل ، عدم اگاهی و تسلط مدیران وکارکنان واحد های تابعه از قوانین و مقررات مالی است .

  • راهکارهای بهبود نظارت مالی در جهت تسریع، تسهیل و یا تقسیم مسئولیتها چیست؟

یکی از راهکارهای بهبود نظارت مالی بحث آموزش ذیحسابان است . البته خلاقیت ذیحساب ، احساس مسئولیت و وظیفه شناسی ذیحساب نیز می تواند در بهبود هرچه بیشتر نظارت مالی کمک کند. تلاش ذیحساب جهت تخصیص بهینه منابع دولت وحذف رویه ها و اقدامات اضافه در دستگاهها می تواند کیفیت نظارت مالی را بهبود ببخشد . به طور نمونه یک ذیحساب با یک خلاقیت کوچک می تواند هزینه های زیادی را کاهش دهد.

  • به نظر شما چه اتفاق و یا اقدامی وضعیت نظارت مالی را متحول می کند؟

یکی از مواردی که می توان به تمام مباحث نظارت مالی تعمیم داد، آموزش کافی است. آگاه سازی از قوانین و مقررات برای کارکنان دستگاه ها یکی از از ضروریات لازم و مهم در بهبود شرایط نظارت مالی است. آموزش به معنی توضیح یک کتاب یا قانون نیست آموزش می تواند بسیاری از مشکلات و راه کار های لازم جهت انجام بهتر امور را شامل شود که یکی از آنها از طریق انتقال تجربیات توسط ناظر مالی برای کارکنان دستگاه اجرایی می باشد .

  • آینده نظارت مالی را چگونه ارزیابی می کنید؟

با توجه به پیشرفت و پیچیدگی هر روزه امور یکی از مواردی که میتواند کیفیت نظارت مالی را حفظ کند بحث آموزش ذیحسابان است. البته یکی از موارد بسیار مهم دیگر نیز مشکلات اقتصادی موجوداست که برای جلوگیری از فساد و انحرافات باید در ناظران مالی انگیزه ایجاد شود تا از هرگونه فسادجلوگیری شود

  • آیا درک مناسبی از شرایط ،محدودیتها و واقعیتهای فعلی نظارت مالی یا ذیحساب توسط دیوان محاسبات وجود دارد؟

درک کامل و تفاهم همیشگی که تا حدودی وجود ندارد ولی می توان با اطلاع رسانی و مشورت و برقراری ارتباط با حسابرسان دیوان و استفاده از نظرات کارشناسی آنان، میزان مخاطرات و خطاهای احتمالی را کاهش داد.

  • ذیحسابها اعلام می کنند دیوان محاسبات خیلی دیر در زمانی که نه به مدارک دسترسی دارند نه ذهنیتی در خصوص موارد وجود دارد واخواهی انجام می شود(نبش قبر)و نمی شود دفاع مناسبی از آن کرد؟راهکاری وجود دارد؟

اگر حسابرسی ضمنی انجام شود هم به نفع دستگاه و هم دیوان محاسبات است . اما با این حال اگر تمام شرایط برای یک ذیحساب فراهم باشد یک ذیحساب تا ۳ سال را هم می تواند جوابگو باشد. دراین خصوص وجود یک بایگانی مناسب و کامل در واحد ذیحسابی می تواند پاسخگویی ذیحساب را آسان تر کند.

  • اهمیت و جایگاه ذیحساب را در سیستم نظارت مالی و دستگاه اجرایی چگونه ارزیابی می کنید ؟آیا ذیحساب مانع امور اجرایی دستگاههای دولتی است یا تسهیل کننده آن ؟

جایگاه ذیحساب بستگی به شناخت و دیدگاه شخص ذیحساب نسبت به وظیفه اش دارد. شناسایی و تشخیص هدف دستگاه توسط ذیحساب و کمک به رسیدن به آن در چارچوب قانون، باعث تسهیل امور دستگاه اجرایی می شود . تنها ارتباط و اطلاع رسانی درخصوص موارد اختلافی، باعث جلوگیری از ایجاد تنش بین دستگاه و ذیحساب می باشد که با مدیریت صحیح می تواند از آن جلوگیری کند.

  • چرا عموما دستگاهها و ذیحساب با هم دارای اختلاف هستند؟آیا راه حلی برای نزدیکتر کردن این اختلافات وجود ندارد؟ با توجه به اینکه ملاک قوانین و مقررات است؟

اصولا اگرذیحساب واسطه ها بین خود و مدیریت را حذف کند، کمتر دچار اختلاف با مدیریت خواهد شد.اصولا وظیفه ذیحساب اجرای قانون و تطبیق پرداختها با مقررات مربوطه می باشد و قانون نیز همواره قابل خم شدن هست ولی قابل شکستن نیست. پس ملاک اصلی برای ذیحساب اجرای قانون هست ولو باعث اختلاف وی با با دستگاه شود.
بهترین راه حل برای حل ختلاف نیز ارتباط واطلاع رسانی به دستگاه بابت تخلف از قوانین و انحراف مدیران می باشد.

  • آیا ذیحساب در مقابل رئیس دستگاه اجرایی است یا در کنار خود عموما و نه ذیحساب خاصی؟

ذیحساب به هیچ وقت در مقابل رییس دستگاه نیست و بلکه همیشه در کنار مدیر است. مدیری که میخواهد موفق باشد باید همیشه از نظرات و تجربیات ذیحساب استفاده کند. چون ذیحساب قصد کمک به دستگاه را دارد و میتواند راهنمایی لازم را که بر اساس قوانین و مقررات است، به دستگاه ارائه دهد.در واقع می توان گفت آبروی مدیر، ذیحساب است.

  • بهتر است ذیحساب کارمند وزارت دارایی باشد یا دستگاه اجرایی؟

ذیحساب بهتر است از کارمندان دارایی باشد تا بتواند استقلال خود را حفظ کند. ذیحساب در چنین حالتی به دلیل عدم وابستگی مالی و استخدامی ذیحساب به دستگاه، اختیار و عملکرد بهتری در خصوص اجرای نظارت مالی خواهد داشت.

  • مشکل اصلی یک ذیحساب چیست و آیا می توان گفت ذیحساب فقط یک مشکل دارد و با حل آن مشکل، بخش اعظمی از مشکلاتش برطرف خواهد شد؟

مشکل اصلی ذیحساب نداشتن نیروی انسانی متخصص است.

  • مشکلات و ابهامات ذیحساب با وزارت دارایی، قوانین، دستگاه، کارمندان و ارباب رجوع چیست؟

درخصوص مشکلات با وزارت موضوع حسابرسی ذیحسابان توسط سایر ذیحسابان استانهای دیگر، این دیدگاه را دارم که این روش حسابرسی بدرستی انجام نمی گیرد وکارایی لازم را ندارد. در واقع ذیحساب در این نوع حسابرسی به چالش کشیده نمی شود و حسابرسی مزبور معمولا به صورت خیلی ساده و بی فایده انجام می پذیرد که لازم است حسابرسی ها به صورت جدی و توسط حسابرسان خود وزارتخانه انجام پذیرد تا باعث رفع ابهامات و ایرادات ذیحسابان شود .

گفتگو و تهیه گزارش: بهنام محمدزاده – آرش جهانگیری

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.