هوش مصنوعی در حکمرانی دولتی: فراتر از چتباتها
با ورود هوش مصنوعی به عرصه حکمرانی دولتی، بسیاری از دولتها در تلاشاند تا این فناوری را در فرآیندهای خود ادغام کنند. بااینحال، نگرش اولیه برخی از نهادهای دولتی نسبت به هوش مصنوعی ممکن است محدود و سطحی باشد؛ بهگونهای که این فناوری را صرفاً در حد چتباتهایی برای پاسخگویی به سؤالات شهروندان یا ارائه پیشنهادهای اولیه تصور کنند. درحالیکه کاربردهای واقعی و تحولآفرین هوش مصنوعی در بخش عمومی بسیار گستردهتر است و میتواند نقش کلیدی در بهینهسازی سیاستگذاری، تخصیص منابع، مبارزه با فساد، افزایش بهرهوری و بهبود شفافیت ایفا کند.
برای بهرهبرداری کامل از هوش مصنوعی در حکمرانی، دولتها باید بهجای تمرکز صرف بر کاربردهای سطحی، به توسعه زیرساختهای دادهای و فناوریهای پیشرفته توجه کنند. این امر مستلزم سرمایهگذاری در پلتفرمهای یکپارچه دادهای، آموزش نیروی انسانی متخصص، و ایجاد چارچوبهای اخلاقی و قانونی برای استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی است. به عنوان مثال، هوش مصنوعی میتواند در مدیریت مالی یکپارچه دولتی (IFM) Integrated Financial Management) به کار گرفته شود تا با تحلیل دادههای مالی، پیشبینی دقیقتری از درآمدها و هزینهها ارائه دهد و از فساد مالی جلوگیری کند. همچنین، در حوزههایی مانند سلامت، آموزش، و حمل و نقل، هوش مصنوعی قادر است با ارائه راهحلهای هوشمند، کیفیت خدمات عمومی را بهطور چشمگیری بهبود بخشد.
هوش مصنوعی قادر است با تحلیل کلاندادهها، الگوهای مخفی در نظام مالی و اقتصادی را شناسایی کرده و پیشبینیهای دقیقی از درآمدها و هزینههای دولت ارائه دهد، امری که میتواند به تصمیمگیری آگاهانهتر در زمینه بودجهریزی و مدیریت مالی منجر شود. علاوه بر این، الگوریتمهای یادگیری ماشین میتوانند فرایندهای حسابرسی، نظارت و کشف تخلفات مالی را با دقتی فراتر از روشهای سنتی انجام دهند، بهگونهای که امکان ردیابی و اصلاح سیاستهای ناکارآمد پیش از بروز بحران فراهم شود. همچنین، دولتها میتوانند از مدلهای هوش مصنوعی برای بهینهسازی زنجیره تأمین، تخصیص عادلانه منابع و افزایش کارآمدی در ارائه خدمات عمومی بهره ببرند.
دولتها برای بهرهمندی کامل از ظرفیتهای هوش مصنوعی، نیازمند تغییر رویکرد و سرمایهگذاری در زیرساختهای لازم هستند. این امر مستلزم ایجاد چارچوبهای قانونی و اخلاقی، آموزش نیروی انسانی متخصص، و همکاری با بخش خصوصی و دانشگاهی است. حکمرانی هوشمند، نه تنها به بهبود عملکرد دولت منجر میشود، بلکه به افزایش رضایت شهروندان و ارتقای کیفیت زندگی آنها نیز کمک میکند.
بنابراین، برای استفاده مؤثر از هوش مصنوعی در حکمرانی، دولتها باید دیدگاهی فراتر از چتباتها اتخاذ کرده و به یکپارچهسازی این فناوری در فرآیندهای کلیدی خود بپردازند. این امر نیازمند تدوین یک استراتژی جامع در زمینه حکمرانی دیجیتال، سرمایهگذاری در زیرساختهای دادهای، توسعه مهارتهای نیروی انسانی و تنظیم چارچوبهای حقوقی و اخلاقی مرتبط است. تنها از این طریق است که هوش مصنوعی میتواند بهعنوان ابزاری توانمند در راستای تحقق دولت الکترونیک، بهبود شفافیت مالی، ارتقای عدالت در توزیع منابع و افزایش کارایی تصمیمگیریهای کلان عمل کند.