انتقال پایتخت و تسریع در هدررفت دارایی‌ها

انتقال پایتخت، به‌عنوان یکی از پیچیده‌ترین و هزینه‌برترین پروژه‌های یک کشور، باید بر اساس مطالعات دقیق و علمی صورت گیرد. اما چگونه یک بوروکرات می‌تواند تصمیم بگیرد پایتخت را از شمال نقشه به جنوب منتقل کند، آن هم در منطقه‌ای که زیرساخت‌های اولیه آن حتی وجود ندارد و هیچ‌گونه سرمایه‌گذاری قابل توجهی در آن انجام نشده است؟ آیا این تصمیم، بیش از آنکه به حل مشکلات موجود کمک کند، خود منجر به ایجاد بحران‌های جدید نخواهد شد؟

انتخاب محلی نامناسب برای پایتخت جدید می‌تواند زمینه‌ساز مشکلات عظیمی برای دهه‌های آینده باشد و منجر به هدررفت منابع مالی، انسانی، و زیست‌محیطی شود.

تجربیات بین المللی

تجربیات بین‌المللی نشان می‌دهد که تصمیم‌گیری‌های بزرگ ملی، همچون انتقال پایتخت یا اجرای پروژه‌های زیرساختی، باید به شکلی شفاف و بر پایه مطالعات جامع و کارشناسی انجام شوند. در غیر این صورت، نه تنها مشکلات موجود حل نخواهند شد، بلکه هزینه‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی بیشتری به کشور تحمیل خواهد شد.

تجربه کشورهای دیگر در انتقال پایتخت، درس‌های آموزنده‌ای برای ما دارد. برای مثال، انتقال پایتخت برزیل از ریو دو ژانیرو به برازیلیا در دهه ۱۹۶۰، با هدف توسعه مناطق داخلی کشور انجام شد. با این حال، این اقدام با چالش‌هایی مانند هزینه‌های بالای ساخت و ساز، ایجاد شکاف طبقاتی و مسائل زیست‌محیطی همراه بود. در مقابل، انتقال پایتخت استرالیا از ملبورن به کانبرا، با برنامه‌ریزی دقیق و توجه به اصول شهرسازی مدرن، تا حد زیادی موفقیت‌آمیز بوده است.

نمونه از تصمیم‌گیری‌های غیرکارشناسی، سد گتوند است؛ پروژه‌ای که علی‌رغم هشدارهای متعدد درباره ساخت آن بر روی کوه نمکی، در سال ۱۳۹۱ تکمیل شد. این سد، با تأثیرات مخرب زیست‌محیطی خود، به‌ویژه افزایش شوری آب رودخانه کارون و دشت خوزستان، اکنون به یکی از نمونه‌های آشکار ناکارآمدی تصمیمات مدیریتی در کشور تبدیل شده است.
در حالی که مطالعات اولیه به‌وضوح نشان داده بودند این منطقه برای ساخت سد مناسب نیست، مزیت‌های اقتصادی کوتاه‌مدت همچون تولید انرژی هیدروالکتریکی و ذخیره آب در مخزن سد، بهانه‌ای شد تا همه ملاحظات زیست‌محیطی به حاشیه رانده شوند. مدیران سیاسی نیز با همان توجیهات اقتصادی قانع شدند و پروژه‌ای را پیش بردند که اکنون هزینه‌های جبران‌ناپذیری به همراه داشته است.

رویکرد تقلیل‌گرایانه و بوروکراتیک به این مسئله، با تمرکز بر جابجایی پایتخت، بدون در نظر گرفتن زیرساخت‌های لازم و ملاحظات آمایش سرزمین، نه تنها راهگشا نیست، بلکه می‌تواند به “ضایع شدن دارایی‌ها” و ایجاد چالش‌های جدید دامن بزند. انتخاب محل پایتخت جدید، نیازمند یک فرآیند ارزیابی چندمعیاره است که عوامل مختلفی از جمله پایداری زیست‌محیطی، تاب‌آوری در برابر مخاطرات طبیعی، دسترسی به منابع آب و انرژی، ملاحظات اقتصادی و اجتماعی، و همچنین ظرفیت‌های توسعه آینده را در نظر بگیرد. نادیده گرفتن این الزامات، می‌تواند منجر به تکرار خطاهایی شود که در پروژه‌های توسعه‌ای پیشین شاهد آن بوده‌ایم.

انتقال پایتخت، تصمیمی نیست که بتوان آن را با توجیهات صرفاً اقتصادی یا سیاسی پیش برد. این تصمیم، نیازمند یک رویکرد علمی و تخصصی است که با بهره‌گیری از دانش کارشناسان حوزه‌های مختلف، تمامی ابعاد مسئله را به دقت بررسی کند. در غیر این صورت، نه تنها شاهد “تسریع در ضایع شدن دارایی‌ها” خواهیم بود، بلکه مشکلات جدیدی را برای نسل‌های آینده به ارث خواهیم گذاشت.

با اتخاذ یک رویکرد علمی و تخصصی، می‌توان از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری کرد و تصمیمی آگاهانه و پایدار برای آینده کشور اتخاذ نمود.

لینک خرید کتاب اصول جامع اموال دولتی: نگاهی کاربردی به ورود، گردش و خروج اموال

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.