برخی دستگاهها و مدیران، به اشتباه ذیحساب را در مقابل خود می بینند!

در نظارت مالی کلا هدف آن این است که ببیند هرچیزی در جای خود قراردارد یا خیر

در شماره اول فصلنامه تخصصی نظارت مالی گفتگو گزارشی با جناب آقای زرگانی معاون نظارت مالی اداره کل امور اقتصادی ودارایی خوزستان انجام شده است که مشروح این گفتگو را در ادامه قرار داده ایم.

جناب آقای ادیب زرگانی معاون نظارت مالی اداره کل امور اقتصادی و دارایی استان خوزستان و رئیس خزانه معین استان هستند که از سال ۱۳۸۶ در این سمت مشغول به فعالیت هستند.

نقش ذیحساب میتواند تسهیل کننده و تصمیم ساز خوبی برای مدیران دستگاههای اجرایی باشد. ذیحساب با توجه به آموزشهایی که می بیند و اشرافیتی که به قوانین و مقررات دارد و پختگی لازمی که کسب میکند، بعنوان یک نیروی خبره در اختیار دستگاه اجرایی قرار میگیرد.

  • لطفا یک تعریف از نظارت مالی ارائه بدهید؟

در نظارت مالی کلا هدف آن این است که ببیند به لحاظ قوانین و مقررات هرچیزی در جای خود قراردارد یا خیر.البته به جز نظارت مالی، ما نظارت عملیاتی رو داریم که توسط برنامه و بودجه و یا دیوان محاسبات انجام می شود. نظارت کلی را داریم که سازمان بازرسی انجام میدهد. که شامل تمامی انواع نظارتهاست (کلی ،عملیاتی ، شکلی و …). نظارتی که وزارت دارایی انجام می دهد نظارت شکلی است.

  • وظیفه نظارت مالی و عملیاتی با چه مرجعی و یا کیست؟

نظارت عملیاتی در واقع با برنامه و بودجه است ولی سایر نهادها مثل دیوان محاسبات و سازمان بازرسی نیز به نوعی هردو نظارت را انجام میدهد.نظارت مالی وزارت دارایی نیز عمدتا نظارت مالی است. هرارگانی نظارت مالی را درچارچوب وظایف خود انجام می دهد. ما سیستم نظارت قوه قضاییه داریم ،نظارت قوه مقننه داریم ونظارت قوه مجریه.در قانون هم کیفیت و حدود هرکدام از این نظارتها نیز مشخص شده است.بطور کل نظارت قوه مجریه نظارت شکلی است که توسط وزارت دارایی انجام میشود ، این نظارت، نظارت قبل خرج وضمن خرج است.

  • آیا می توان از ناظر مالی انتظار نظارت عملیاتی داشت؟و اساسا آیا ناظر مالی امکان نظارت عملیاتی را دارد؟

خیر. تکلیفی در قانون برای ناظر مالی مبنی بر نظارت عملیاتی مشخص نشده است و امکان قانونی هم در این زمینه برای وی ایجاد نشده است. واین نحوه نظارت در صلاحیت ناظر مالی نیست.

  • ناظران مالی چگونه انتخاب می شوند؟

پاسخ : انتخاب ناظر مالی فرایند قانونی دارد.ذیحساب بعنوان ناظر مالی ما در چارچوب مشخصی انتخاب میشود. به لحاظ پختگی و شایستگی هم باید به آن مرحله برسد.مراحل سازمانی را نیز باید طی کند و دستورالعملها نیز دراین خصوص مشخص است. از جمله داشتن ۶ سال سابقه کارکارشناسی، طی دوره های مختلف آموزشی؛ داشتن ۳ ساله سابقه ریاست اداره ومدیر پایه بودن ،بعد از آن ابتدا معاون دیحساب میشود و بعد از طی ۳ سال به شرط داشتن توانایی و با تایید وزارت، ذیحساب میشود.

  • آیا نظارت مالی امروز کارکرد مناسب خود را دارد؟ اگر ندارد دلایل چیست؟

دراین مورد باید بضاعتها رو دید.با توجه به امکانات موجود ، تلاشی که همکاران در این خصوص انجام می دهند بسیار مضاعف است ولی ممکن است این تلاشهای زیاد باز هم کافی نباشد و در واقع محدودیت ها و ساختار طوری نیست که کسی بتواند نظارت کامل مد نظر قانون را انجام دهد. علت آن شاید تکالیف متعدی است که بر دوش ذیحساب قراردارد. و انجام این تکالیف منوط به در اختیارداشتن امکانات و تجهیزات و نیروی انسانی کافی است. از طرفی به دلیل ضعف نیروی انسانی دردستگاههای اجرایی خصوصا در استانها ، این نقص هیچگاه برظرف نمی شود. مورد دیگر عدم وجود جایگاه مشخص برای ذیحساب در چارت سازمانی دستگاههاست که دستگاه را موظف به تربیت نیرو برای این جایگاه کند.یعنی در دستگاه اجرایی باکس مشخصی برای دیحساب وجود ندارد والبته ورارت دارایی تلاش دارد که این نقص برطرف شود. چرا که این موضوع اهمیت بسیار زیادی در کیفیت نظارت مالی دارد.

  • آیا تشکیلات نظارت مالی متناسب با واقعیت های موجود است؟

دروزارت دارایی معاونتی به نام نظارت مالی وجود دارد که درراس آن دکتر اکرمی هست. چندین اداره کل هم وجود دارد که همه به نحوی وظیفه نظارت مالی را انجام میدهند. مانند اداره کل اموال دولتی در وزارت که معادل آن اداره اموال دراستان را داریم. همچنین سایرادارات از جمله اداره کل نظارت بر اجرای بودجه ،اداره کل نظارت بر امور ذیحسابیها واداره امور مطالبات وبدهیها را داریم که همگی عهده دار وظیفه نظارت مالی هستند.ولی اینکه آیا همه این تشکیلات وظیفه خود را بخوبی انجام می دهند را باید سایر مراجع بالادستی مانند دیوان کل محاسبات و سایر دستگاههای نظارتی تشخیص دهند.

 ارتقاء تشکیلات قطعا تاثیر خواهد داشت.چرا که با اینکار سیستم نظارت مالی بصورت وزارتخانه متمرکز میشود و جایگاه آن در دولت بهتر دیده میشود.ولی خوب این اتفاق تا حدودی بعید به نظر میرسد. البته ارتقاء به تشکیلات سازمانی مانند گمرک و مالیاتی، میتواند ایده آل تر باشد. چراکه در اینصورت ابزار واختیارات بهتری در اختیارناظران ماالی خواهد بود.

  • ابزار نظرات مالی یک ناظر مالی چیست؟

ابزاری که دراختیارذیحساب می تواند باشد یکی نیروی انسانی است.یکی تجهیزات لازم و اینکه ذیحساب آموزشهای لازم را دیده باشد و صلاحیت مدیریتی لازم را داشته باشد. بعضی ابزارها هم در اختیار ما بعنوان رییس خزانه قراردارد که البته مایل به استفاده از آنها نیستیم و فقط در صورت عدم اجرای تکالیف قانونی دستگاهها ، مجبور به استفاده از آنها میشویم. البته ابزار با ضمانت اجرایی فرق دارد. در قانون ضمانتهای اجرایی خاصی برای مکلف کردن دستگاهها درنظر گرفته نشده وصرفا در حد معرفی دستگاه متخلف به دیوان محاسبات است.

  • وضعیت امروز نظارت مالی را چگونه ارزیابی می کنید؟

با توجه به بضاعت فعلی که داریم مناسب است.

  • راهکارهای بهبود نظارت مالی در جهت تسریع، تسهیل و یا تقسیم مسئولیتها چیست؟

در وهله اول یک ضمانت اجرایی مناسب برای وزارت دارایی درنظر گرفته شود تا بتواند وظیفه نظارت را بخوبی انجام دهد .بعنوان مثال ما یک ذیحساب را دردستگاهی مستقرمیکنیم و تکالیفی برای وی در نظر میگیریم. ذیحساب برای انجام این وظایف نیاز به ساز وکار مناسب و امکانات کافی دارد.از طرفی ذیحساب اذعان دارد که این امکانات از سوی دستگاه دراختیاروی قرار نمیگیرد.ما ضمانت اجرایی نداریم که نیروی انسانی لازم را دراختیاروی قراردهد و یا تجهیزات مورد نیاز را دراختیار بگذارد.ولو اینکه در ماده ۱۰۵ قانون محاسبات، دستگاهها موظف به فراهم کردن امکانت لازم برای ذیحساب هستند ولی این قانون ضمانت اجرایی ندارد.

  • آینده نظارت مالی را چگونه ارزیابی می کنید؟

یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که جایگاه نظارت مالی نه در وزارتخانه ها و نه در دستگاهها هنوز تدوین نشده است و اهمیت این نظارت در کمک به رسیدن به اهداف دستگاهها هنوز ناشناخته است. بطوریکه بسیاری از مدیران اجرایی دستگاهها این تصور را دارند که باید از ذیحساب دوری کرد تا خللی در اجرای تصمیماتشان ایجاد نکند. در کل با وجود امکانات و اختیارات فعلی آینده مطلوبی را متصور نیستم چرا که به نظر بنده کیفیت نظارت با وضع امکانات کنونی درآینده نیز تغییر زیادی نخواهد کرد.

  • اهمیت و جایگاه ذیحساب را بیان کنید؟ به نظر شما آیا ذیحساب مانع یا تسهیل کننده امور اجرایی دستگاههای دولتی است؟

نقش ذیحساب میتواند تسهیل کننده و تصمیم ساز خوبی برای مدیران دستگاههای اجرایی باشد. ذیحساب با توجه به آموزشهایی که می بیند و اشرافیتی که به قوانین و مقررات دارد و پختگی لازمی که کسب میکند، بعنوان یک نیروی خبره در اختیار دستگاه اجرایی قرار میگیرد. دستگاه اجرایی در واقع فاقد یک نیروی انسانی با کیفیت ذیحساب می باشد و به لحاظ اینکه نوع ماموریت دستگاههای اجرایی عموما خدماتی و غیر مالی است، نه مدیریت دستگاه رویکرد مالی و محاسباتی دارد ونه سیستم دستگاه چنین نیرویی را پرورش میدهد. در چنین وضعیتی ذیحساب میتواند ظرفیتهای قانونی رادر جهت پیشبرد اهداف قانونی یک دستگاه مشخص کند و آلارم های قانونی را به مدیر دستگاه اعلام کند تا دچار مشکل با سایر نهادهای نظارتی نشود.در کل مدیر دستگاه با وچود ذیحساب میتواند اطمینان یابد که سیستم مالی سالم و بدون مشکل وجوابگویی دارد.

  • چرا عموما دستگاهها و ذیحساب با هم دارای اختلاف هستند؟آیا راه حلی برای نزدیکتر کردن این اختلافات وجود ندارد؟ با توجه به اینکه ملاک قوانین و مقررات است؟

این اختلاف ناشی از این است که معمولا مدیران شناخت خوبی از وظایف ذیحساب و وظایف نظازتی انها ندارند.
البته مدیران هم دغدغه هاو مشکلات خاص خود را دارند و انتظار از انها میرود که همه ماموریتهای خود را به انجام برسانند.و در صورت اعلام ایرادات نظارتی از سوی ذیحساب ، مشکل را از ذیحساب می بینند.ایرادی که ما دراینجا به همکاران ذیحساب میگیریم این است که شاید این زمینه فضای تفاهم و مشاوره را بخوبی ایجاد نکنند.درواقع همکار ذیحساب باید ظرفیت پذیرش نظارت خودرا در مدیر دستگاه ایجاد کند.

  • آیا ذیحساب در مقابل رئیس دستگاه اجرایی است یا در کنار خود عموما و نه ذیحساب خاصی؟

بستگی به مدیر دستگاه واشراف وی به اهمیت و جایگاه ذیحساب و همچنین نحوه عملکرد وتوجیهات ذیحساب دارد. معمولا این مشکلات در دستگاههای دارای مدیران باتجربه کمتر است. چرا که این مدیران به ارزش وجود ذیحساب پی برده اند.تاکنون نیز مشاهده نشده که مدیری بابت کارشکنی ذیحسابی اعلام نارضایتی کند.. اگرهم گله ای است در بحث نحوه اجرای قانون وتفاوت تفسیر است.

  • بهتر است ذیحساب کارمند وزارت دارایی باشد یا دستگاه اجرایی؟

ذیحساب هر چه مستقل تر باشد عملکرد بهتری خواهد داشت. به اذعان نهادهای نظارتی مثل دیوان محاسبات هم ، ذیحسابان وزارت دارایی با توجه به عدم وابستگی به دستگاهها، عملکرد بهتری داشته اند. وکیفیت نظارت آنها بالاتر است.

  • مشکل اصلی یک ذیحساب چیست و آیا می توان گفت ذیحساب فقط یک مشکل دارد و با حل آن مشکل، بخش اعظمی از مشکلاتش برطرف خواهد شد؟

بحث عدم وجود ساختار وچارت سازمانی ذیحساب در دستگاههای اجرایی است. بطوریکه این موضوع دغدغه بزرگ ذیحسابان هست.

  • آیا درک مناسب و کاملی از شرح وظایف و محدودیتهای ذیحسابان توسط دیوان محاسبات وجود دارد ؟

دیوان محاسبات براساس قانون شرح وظایف خاصی دارد.این تکالیف براساس اعلام سازمان مرکزی دیوان به انها اعلام میشود.اینکه دیوان محدودیتهای ذیحساب را ببیند بستگی به نوع تشریک مساعی و همکاری ذیحساب با حسابرسان دیوان وتوجیه مناسب آنها دارد. حرکت مثبتی که اخیرا توسط دیوان انجام شده بحث کارگروه پیشگیری هست.اگر دستگاه اجرایی در انجام پروژه ای مشکل پیدا کرد، میتواند به این کارگروه مراجعه کند.اعضای کارگروه شامل مدیرکل دیوان محاسبات بعنوان دبیرکارگروه، مدیرکل دارایی، مدیر برنامه و بودجه هستند.اگر مشکل دستگاه در این کارگروه تصویب شد ، بعنوان سند برای دیوان تلقی میشود. این تفاهمات وجود دارد ولی خوب بیشتز از این هم نباید از دیوان بعنوان یک نهاد نظارتی انتظار داشت.

  • ذیحسابان ادعا دارند دیوان محاسبات خیلی دیر به حساب آنان رسیدگی میکند و این باعث عدم امکان دفاع مناسب انان از عملکردشان میشود.نظر شما جیست؟

این مشکلی است که سالهاست وزارت گرفتار ان میباشد. بموجب ماده ۹۵ قانون محاسبات،ذیحساب موظف است در مقاطع زمانی مشخص نسبت به ارائه حساب به دیوان محاسبات اقدام کند و دیوان هم باید پس از انجام حسابرسی به وی گواهی ارائه نماید که این کار درحال حاضر انجام نمی شود. واین موضوع با توجه به جابجابی ذحساب و عدم دسترسی وی به مدارک ومستندات پاسخگویی را سخت ترمیکند. در واقع چارچوب قانونی در این خصوص وجود دارد ولی چارچوب اجرایی لازم وجود ندارد.

گفتگو و تنظیم : بهنام محمدزاده-آرش جهانگیری

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.