در صورت آموزش تخصصی نیروهای جوان، آینده مطلوبی در انتظار نظارت مالی است

متولی اصلی نظارت مالی که در واقع نظارت رعایت می باشد، خزانه داری و نیروهای خزانه داری وزارت دارایی هستند

در شماره اول فصلنامه تخصصی نظارت مالی گفتگو گزارشی با جناب آقای کرمی معاون نظارت مالی اداره کل امور اقتصادی ودارایی ایلام انجام شده است که مشروح این گفتگو را در ادامه قرار داده ایم.

جناب آقای سلمان کرمی معاون نظارت مالی اداره کل امور اقتصادی و دارایی استان ایلام  و رئیس خزانه معین استان هستند که در این گفتگو با ما حاضر شدند.

آینده خوبی را برای نظارت مالی پیش بینی می کنیم. با توجه به وجود نیرو های جوان و تازه نفس البته به شرط اینکه آموزش صحیح و کافی و مفید به این نیروها ارائه شود .

  • لطفا یک تعریف از نظارت مالی ارائه بدهید؟

نظارت مالی عبارت است از رصد بودجه سالانه دولت اعم از اینکه منابع بودجه چگونه هزینه و مصرف می شوند و دامنه آن شامل تمام دستگاههای دولتی است که به نوعی از بودجه دولتی استفاده می کنند. اصلی ترین نظارتی که بر عهده ما می باشد نظارت مالی است. ولی نظارتهای دیگری هم می توانیم انجام دهیم ودرقانون دست ما جهت اجرای سایر نظارتها هم بازگذاشته شده است مانند حسابرسی و یا دخالت در امور مالی شهرداریها و یا بازدید از پروژه های عمرانی در دست اقدام دستگاهها .این نوع نظارتهای عملیاتی جزء وظایف قانونی ذیحسابان نمی باشد ولی در جهت کنترل و کسب اطمینان دراطمینان از صحت خرج بودجه مفید میباشد بطور کل نظارت قبل از خرج بودجه با وزارت دارایی و بطور مشخص شخص ذیحساب و نظارت حین خرج با سازمان حسابرسی و در کنار آن نظارت مجلس شورای اسلامی توسط دیوان محاسبات و همچنین نظارت قوه قضاییه توسط سازمان بازرسی که عمدتا بعد از خرج بودجه انجام می شوند ولی در واقع بهترین نوع نظارت ، نظارت قبل از خرج است که توسط وزارت دارایی انجام می شود . چرا که صرف و صلاح دولت در این نوع نظارتها بصورت حداکثری حاصل می شود .

  • وظیفه نظارت مالی و عملیاتی با چه مرجعی و یا کیست؟

نظارت مالی که بر عهده وزارت دارایی است و نظارت قبل از خرج است، بر عهده خزانه داری و ذیحسابان می باشد. نظارت عملیاتی با سازمان برنامه و بودجه است که در حال حاضر این نوع نظارت خیلی کاربردی و واقعی صورت نمی گیرد . نکته ای که می تواند به عنوان پیشنهاد مطرح می شود این است که بهتر است کل اعتبارت هزینه ای دستگاهها از صدور موافقتنامه تا انتها برعهده وزارت دارایی باشد. متولی اصلی نظارت مالی که در واقع نظارت رعایت می باشد، خزانه داری و نیروهای خزانه داری وزارت دارایی هستند چرا که تخصص آنها در خصوص نظارت مالی است. البته دستگاههایی مانند برنامه و بودجه هم نظارت عملیاتی برای دستگاهها انجام می دهند که این نوع نظارت بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و با روح نظارت واقعی و عملیاتی فاصله زیادی دارد .

  • آیا می توان از ناظر مالی انتظار نظارت عملیاتی داشت؟و اساسا آیا ناظر مالی امکان نظارت عملیاتی را دارد؟

در واقع درنظارت مالی، نظارت عملیاتی نیز نهفته است و این بخشی از نظارت ذیحساب می باشد. ولی لازمه آن در اختیار داشتن ابزار و نیروی انسانی متخصص و فنی می باشد. البته نظارت سایر نهادها مانند دیوان محاسبات، سازمان بازرسی و غیره نیز صرفا مالی است و این نهادها نیز بصورت تخصصی قادربه کنترل همه فعالیتهای دستگاهها نیستند که میتوان این نقص را از طریق مشاوره گرفتن از نیروهای فنی و متخصص و مهندسین مشاور در امور فنی و عمرانی ، بر طرف کرد.

  • ناظران مالی چگونه انتخاب می شوند؟

انتخاب ناظران مالی در وزارت دارایی معمولا دارای سیکل مشخصی است که درحال حاضر روند انتخاب ذیحساب ، شکل مناسبی دارد. بدین صورت که پس از طی سلسله مراتب مدیر پایه ، مدیر میانی ، معاونت ذیحسابی ، در نهایت به عنوان ذیحساب به دستگاهها اعزام می شوند . در این راستا بهتر است نیرویی که به عنوان معاون ذیحساب یا ذیحساب اعزام می شود ، ابتدا در کلیه واحد های خزانه کار کرده و تجربه لازم را در تمام زمینه های خزانه کسب کند و سپس به دستگاه اعزام شود . همچنین در این زمینه وجود دانشکده وزارت دارایی کمک فراوانی به آموزش و آماده سازی نیروی انسانی ماهر و متخصص می نمود که جا دارد این دانشکده مجددا راه اندازی و احیاء شود .

  • آیا نظارت مالی امروز کارکرد مناسب خود را دارد؟ اگر ندارد دلایل چیست؟

درحد امکانات و اختیارات فعلی که دارد کارکرد مناسبی دارد. ولی جا دارد که این کارکرد پیشرفت بیشتری داشته باشد. یکی از دلایل عدم کارکرد خیلی قوی، وجود قوانین و دستور العملهای متعدد مالی و محاسباتی است در خصوص نظارت مالی است که باعث سخت شدن اجرای قانون و نزول کیفیت نظارت است . بعنوان نمونه در موارد تخلفات کشف شده دردستگاههای اجرایی مانند حقوقهای نجومی، مشاهده شده است دستگاههایی که در آنها ناظران مالی وزارت دارایی مستقرنبوده، بیشترین فسادها رخ داده استکه این خود نشان دهنده اهمیت و کارکرد مناسب نظارت مالی دولت درشرایط کنونی جامعه می باشد. در حال حاضر با توجه به امکانات و شرایط موجود جایگاه خوبی دارد. البته لازم است که توجه بیشتری به موضوعات مرتبط با ذیحسابان از جمله مسائل انگیزشی ، تعریف جایگاه ذیحساب در چار ت سازمانی دستگاهها و پشتیبانی و حمایت بیشتر وزارت دارایی انجام شود تا جایگاه بهتر و شایسته تری پیدا کند .

  • آیا تشکیلات نظارت مالی متناسب با واقعیت های موجود است؟

بستگی به دستگاههای اجرایی دارد. در بعضی دستگاهها که نیروهای متخصص و ماهر و فنی وجود دارد، مشکلات کمتر است و در این دستگاهها تشکیلات نظارت مالی معمولا کاملتر است. ولی در کل بهتر است که ذیحساب با اکیپی از نیروهای مورد تایید خود بعنوان همکار در دستگاه کارکند تا نظارت وکنترل مالی بر امور دستگاهها با حداکثر هماهنگی و دقت انجام گردد. با این حال آینده خوبی را برای نظارت مالی پیش بینی می کنیم. با توجه به وجود نیرو های جوان و تازه نفس البته به شرط اینکه آموزش صحیح و کافی و مفید به این نیروها ارائه شود .

  • ابزار نظرات مالی یک ناظر مالی چیست؟

بهترین ابزار نظارت مالی ، قانون می باشد . چرا که تمام امور با تکیه بر قوانین و مقررات کنترل و نظارت می شوند. در مرحله بعد دانش و تخصص ناظر مالی یا ذیحساب می باشد که به کمک می آید. البته در خصوص قوانین ،تعدد موجود در قوانین تاحدودی کار نظارت را دچار مشکل می کند.

  • راهکارهای بهبود نظارت مالی در جهت تسریع، تسهیل و یا تقسیم مسئولیتها چیست؟

اگر اعتبارات هزینه ای از ابتدا تا انتها در اختیار وزارت دارایی باشد تاثیری بهتری بر نظارت مالی دارد. در کنار آن مواردی دیگری هم می تواند تاثیر گذار باشد مانند : آموزش تخصصی نیروهای ذیحسابی ، همخوانی وتناسب اختیارات ذیحساب با مسولیتهای واگذار شده ، ایجاد فاکتورهای انگیزشی لازم به لحاظ مالی و جایگاهی برای ذیحساب، ایجاد وحدت رویه درمسائل خزانه داری و ذیحسابی توسط وزارت درشطح کشور،

جهت ایجاد تحول اساسی در نظارت مالی ، اصلاح قوانین قدیمی و بروز رسانی آنها تاثیر زیادی دارد. همچنین انجام آموزش دولتی تخصص ذیحسابان، دراختیارگذاشتن ضمانت های اجرایی محکم برای ذیحسابان جهت اجرای نظارت مالی صحیح و کارا و فراهم سازی زیر ساخت های لازم جهت اجرای قوانین و اجرای نظارت مالی نیز در اینخصوص تاثیر بسزایی دارد.

  • آیا درک مناسبی از شرایط ،محدودیتها و واقعیتهای فعلی نظارت مالی یا ذیحساب توسط دیوان محاسبات وجود دارد؟

در اصل کار دستگاههای نظارتی مانند دیوان با ما یک راستا هست ولی در برخی موارد درک لازم و کافی از شرایط ذیحسابان را ندارند و تاکیدی که اکثرکارشناسان دیوان دارند این است که قبل از انجام خرج حتما مشاوره و همفکری با آنها صورت گیرد تا از مشکلات بعدی جلوگیری شود .

  • ذیحسابان ادعا دارند دیوان محاسبات با تاخیر زیاد اقدام به رسیدگی به اسناد می کند و این موضوع بخاطر عدم دسترسی ذیحساب به اسناد ومدارک و یا جابجایی از دستگاه قبلی، امکان پاسخگوئی را سخت می کند.نظر شما دراین مورد چیست ؟

در حال حاضر نظارت دیوان در استان ما بصورت مستمر و در مقاطع حدودا ۳ ماهه انجام می گیرد. ولی در برخی موارد این مشکلات هست که گاها ذیحسابان را جهت پاسخ گویی دچار مشکل میکند. بنابراین اگرحسابرسی های دیوان در مقاطع زمانی کوتاهتر و و با فاصله کم از زمان جابجایی ذیحساب صورت گیرد، بهتر است.

  • اهمیت و جایگاه ذیحساب را در سیستم نظارت مالی و دستگاه اجرایی چگونه ارزیابی می کنید ؟آیا ذیحساب مانع امور اجرایی دستگاههای دولتی است یا تسهیل کننده آن ؟

در قانون محاسبات عمومی جایگاه خوبی برای ذیحساب تعریف شده است.ذیحساب بعنوان سفیر نظارت مالی و بازوی اجرایی آن دارای نقش کلیدی در حوزه نظارت مالی می باشد وتاثیر بسزایی در تحقق اهداف وبرنامه های دستگاه دارد واگر ذیحساب نباشد، بحث نظارت بر دخل و خرج دستگاهها با مشکل مواجه می شود. درواقع ذیحساب نه تنها تسهیل کننده بلکه پیش برنده امور در دستگاه اجرایی هست و میتواند بعنوان سپری برای مدیر دستگاه اجرایی دربرابر خطرات احتمالی ناشی از تخلفات مالی باشد.چون یک مدیر به اقتضای مشغله زیادی که دارد، به تنهایی قادر نیست با کلیه قوانین مالی و محاسباتی مسلط شود.

درواقع اگر نگاه دستگاه به ذیحساب بعنوان یک مشاورباشد، نقش ذیحساب بعنوان تسهیل کننده امور می باشد. اما اگر دستگاه قصد دورزدن قانون را داشته باشد و ذیحساب مانع این امر شود، در اینجا ذیحساب نقش ترمز را برای مدیر دستگاه دارد و از نظر مدیر، مانعی برای دستگاه محسوب می شود. به تعبیری می توان ذیحساب را به مثابه یک عضو پیوندی به دستگاه درنظرگرفت که دستگاه همواره به دنبال پس زدن این عضو می باشد و ذیحساب باید با مدیریت خود، این عضو را به بدنه دستگاه تحمیل کند.

  • چرا عموما دستگاهها و ذیحساب با هم دارای اختلاف هستند؟آیا راه حلی برای نزدیکتر کردن این اختلافات وجود ندارد؟ با توجه به اینکه ملاک قوانین و مقررات است؟

اصولا اگردریک دستگاه هدف اجرای قانون باشد،اختلاف بین ذیحساب و دستگاه وجود نخواهد داشت. اما اگر در دستگاهی هدف دورزدن قانون و تخلف از اجرای قوانین باشد، اختلاف حتما وجود خواهد داشت.چون ذیحساب مسئول و ناظر بر اجرای قانون دردستگاه می باشد. البته اینگونه اختلافات معمولا در تعداد کمی از دستگاهها وجود دارد که عمدتا ناشی از عدم شناخت کافی مدیران از اهمیت و جایگاه ذیحسابان و سایر نهادهای نظارتی می باشد. یکی از راههای حل این اختلاف در این خصوص، افزایش سطح اطلاعات مالی مدیران دستگاههای اجرایی می باشد تا از این طریق مدیران به درک کاملتری از مسایل مالی و تفاهم بهتر با ذیحسابان دست پیدا کنند.

  • آیا ذیحساب در مقابل رئیس دستگاه اجرایی است یا در کنار آن؟

این موضوع بستگی به دیدگاه مدیر دستگاه به ذیحساب دارد.اگر به ذیحساب، در ابتدا بعنوان یک مشاور مالی و سپس اجراکننده قانون نگریسته شود، ذیحساب همواره در کنار دستگاه خواهد بود.ولی اگر دستگاه فقط به دنبال اهداف خود باشد و توجهی به اجرای قانون نداشته باشد،قطعا با ذیحساب به مشکل برمی خورد و در مقابل هم قرار میگیرند.دراصل مدیران باید سپاسگزار ذیحسابان باشند که در کنارآنها و به عنوان سپر دفاعی ایفای نقش میکنند. البته عمدتا مدیرانی که درطول خدمت خود درگیر دادسرا ومراجع نظارتی نشده اند، درک مناسبی از نقش و اهمیت ذیحساب در دستگاه ندارند.

  • بهتر است ذیحساب کارمند وزارت دارایی باشد یا دستگاه اجرایی؟

بهتراست ذیحساب کارمند وزارت دارایی باشد. حتی در دستگاههایی مانند شهرداریها، شرکتهای دولتی،جهاد کشاورزی و منابع طبیعی نیز بهتر است از کارکنان دارایی استفاده شود. چرا که در دستگاههای دارای ذیحساب از وزارت دارایی، حداقل تخلف روی داده است. علت این موضوع هم وجود استقلال کافی وعدم وابستگی ذیحسابان وزارت دارایی به دستگاهها می باشد که لازم است این استقلال همواره حفظ شود. بعنوان مثال در بحث استفاده ذیحساب از خودرو دولتی دستگاه، اگر این موضوع نیز منتفی شود، به استقلال بیشتر ذیحساب کمک خواهد کرد.

ضعف بزرگ دیگری هم که در این خصوص وجود دارد این است که نیروهایی که تحت عنوان ذیحساب یا مدیرمالی از سوی دستگاهها یه وزارت دارایی معرفی میشوند،براحتی حکم دریافت میکنند که لازم است این روند اصلاح شود. یعنی سوابق و رزومه کاری و تخصصی شخص بطورکامل بررسی شود وحتی درصورت نیاز آموزشهای لازم نیز به وی داده شود و سپس اقدام به صدورحکم ذیحسابی نمود.

مشکل اصلی یک ذیحساب چیست و آیا می توان گفت ذیحساب فقط یک مشکل دارد و با حل آن مشکل، بخش اعظمی از مشکلاتش برطرف خواهد شد؟

ذیحسابان در اجرای نقش نظارتی خود در دستگاهها با مشکلات فراوانی درگیر می باشند.از جمله استرس، عدم تعامل مدیران وکارکنا دستگاهها، دغدغه های مالی و انگیزشی و …… . اما مهمترین مشکل و نگرانی ذیحسابان از بابت عدم حمایت و پشتیبانی کافی وزارت دارایی از آنان می باشد که گاها باعث دلسردی و سرخوردگی ذیحساب شده وممکن است این موضوع منجر به کاهش انگیزه و کمرنگ شدن نقش مهم ذیحساب در دستگاهها شود.

مهمترین مشکل ذیحسابان با وزارت دارایی همان موضوع عدم حمایت و پشتیبانی کافی وزارت دارایی و عدم توجه به مسایل انگیزشی و حقوقی می باشد. در حوزه قوانین، مشکلات عمده دربحث تعدد قوانین و وجود برداشتهای متفاوت از آنها و همچنین عدم بروزرسانی قوانین مالی ومحاسباتی می باشد.

مشکلات موجود با دستگاهها عمدتا بحث عدم توجه مدیران به جایگاه ذیحساب و نقش مهم آن و عدم اطلاع کافی مدیران از قوانین مالی و محاسباتی می باشد. این درحالیست که در برخی اوقات دغدغه ذیحساب در حل مشکلات دستگاهها از مدیر دستگاه نیز بیشتر است.

در مواجه با کارمندان، اگر مدیران وکارکنان مالی دستگاهها تعامل خوبی با ذیحسابان داشته باشند، مشکل خاصی وجود نخواهد داشت و این موضوع باعث ارائه خدمان بهتر نظارت مالی توسط ذیحساب خواهد شد.در صورت عدم همکاری مناسب کارکنان با ذیحساب، امکان نظارت مناسب نیز وجود نخواهد داشت.

گفتگو و تنظیم : بهنام محمدزاده-آرش جهانگیری

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.