سی آفت در روش فکر کردن، مسئولیت پذیری، افراد ضعیف و …

سی آفت در روش فکر کردن بعضی افراد

۱-نظر خود را نسبت به یک شخص یا موضوع، صحیح و نهایی می دانند؛
۲-اگر با کسی اختلاف فکری پیدا کنند، بر او القاب می گذارند؛
۳-اندیشه انسان ها را به خوب و بد تقسیم می کنند؛
۴-اندیشه انسان ها را به درست و غلط تقسیم می کنند؛
۵- اختلاف،در یک موضوع باقی نمی ماند؛ به تدریج حتی به صورت ساختگی به موضوعات دیگر تسرّی پیدا می کند؛
۶-اختلاف فکری به عنوان یک “حق انسانی” محسوب نمی شود؛
۷-اختلاف فکری به عنوان یک “امر طبیعی” محسوب نمی شود؛
۸-وقتی اختلاف فکری صورت می پذیرد، غیبت کردن مجاز می شود؛
۹-وقتی اختلاف فکری صورت می پذیرد، تحریف سخن طرف مقابل مجاز می شود؛
۱۰-وقتی اختلاف فکری صورت می پذیرد، وارونه جلوه دادن سخن طرف مقابل مجاز می شود؛
۱۱-وقتی اختلاف فکری صورت می پذیرد، دشنام دادن مجاز می شود؛
۱۲-افراد به گونه ای صحبت می کنند که گویی شناخت آنها از موضوعات، مطلق است؛
۱۳-این گونه آغاز کردن جملات بسیار کم است: حدس می زنم، احتمال می دهم، تا به امروز به این نتیجه رسیده ام، شاید اینطور باشد؛
۱۴-مدرک داشتن دلیل بر این نیست شخص آداب اندیشیدن را می داند؛
۱۵-مدرک داشتن دلیل بر این نیست که شخص نحوه برخورد با اندیشه متفاوت و اندیشه متضاد را می داند؛
۱۶-وقتی با کسی اختلاف فکری پیدا می کنند با پیراهن و کفش و کیف او هم کار دارند؛
۱۷-کسانی سریع با دیگران اختلاف فکری پیدا می کنند، که بسیار کم مطالعه کرده اند و عمدتاَ افراد شفاهی هستند؛
۱۸-کسانی که شفاهی هستند، دقت بسیار کمی دارند؛
۱۹-کسانی که شفاهی هستند و مطالعه نمی کنند، کمتر به دیگران گوش می دهند: بیشتر می خواهند حرف خودشان را بزنند؛
۲۰-کسانی که متوجه هستند به یک نظر رسیدن چقدر زحمت دارد، کمتر حرف می زنند؛
۲۱-کسانی که شفاهی هستند، در بحث کردن زودتر عصبانی می شوند؛
۲۲-کسانی که شفاهی هستند، با کمترین داده، بیشترین قضاوت ها را می کنند؛
۲۳-کسانی که ذهن حقوقی و دقیقی ندارند، راحت تر سخنان نسنجیده را می پذیرند؛
۲۴-کسانی که بسیار مطالعه می کنند و سؤال می کنند تا به یک نظر و قضاوت برسند، انسان های اخلاقی تری هستند؛
۲۵-کسانی که بسیار مطالعه می کنند و سؤال می کنند، آرام سخن می گویند و فریاد نمی کشند؛
۲۶-کسانی که بسیار مطالعه می کنند و سؤال می کنند، جهل را راحت تر تحمل می کنند؛
۲۷-فکر کردن ، سخت ترین عادتی است که انسان می تواند به آن عادت کند؛
۲۸-نحوۀ برخورد یک جامعه با یک فکر و فکر متفاوت، سرنوشت آن را رقم می زند؛
۲۹-فرد و جامعه ای که در عادات فکری خود تحول ایجاد نمی کند، متوقف می شود؛
۳۰-تعامل بین المللی باعث می شود تا افراد، جوامع و نخبگان در معرض تفاوت ها قرار گرفته و شروع به فکر کردن بنمایند.

 سی ویژگی یک شهروند مسئولیت­ شناس

۱- آینده خود را تابع تلاش و خلاقیت خود می ­داند؛
۲- هر کاری را با مشورت ­های تخصصی انجام می ­دهد؛
۳- از کسانی که برای مدیریت کشور انتخاب کرده در برابر قدرت و اختیاراتی که دارند، مسئولیت مطالبه می ­کند؛
۴- براساس نظریه سیستم­ ها و نگاه درازمدت به زندگی، راستگوست؛
۵- مانع رشد دیگران نمی ­شود: بلکه با آنها رقابت می ­کند؛
۶- حداقل یک ساعت در روز کتاب می­ خواند؛
۷- از شخصی که زیاد دروغ می­ گوید، فاصله می ­گیرد؛
۸- در انجام کارها، از توان عقلی خود، چندین برابرِ هوش خود بهره می ­گیرد؛
۹- به دلایل حقوقی، به شدت مراقب سخنان خود است؛
۱۰- تا از قضاوتی مطمئن نباشد، مطرح نمی ­کند؛
۱۱- منتظر نمی­ نشیند تا دیگران، گره ­های زندگی او را باز کنند: بلکه با ابتکار و سخت­ کوشی، زندگی خود را مدیریت می­ کند؛
۱۲- رعایت حقوق مردم در جامعه را وظیفه خود می­ داند؛
۱۳- حداقل یک متر با فاصله از شخصی که در حال استفاده از خودپرداز بانک است، می ­ایستد؛
۱۴- وقتی قرار است ساعت ۸ جایی باشد، ساعت ۷:۵۰ دقیقه دَمِ دَر ایستاده است؛
۱۵- در قدرت و سِمَت بیش از ۸ سال نمی­ماند زیرا ۸ سال برای نوآوری حداکثری، کافی است؛
۱۶- حتی سه نصف شب و بدون آنکه دوربینی باشد، پشت چراغ قرمز می­ ایستد؛
۱۷- بسیار سفر می­ کند تا بیاموزد و بلوغ فکری و رفتاری را تجربه کند؛
۱۸- وقتی از یک خیابان فرعی به اصلی می ­رسد، اتومبیل خود را متوقف می­ کند و پس از ایمنی کامل، حرکت می ­کند؛
۱۹- آنقدر Search می­کند تا Fact را از Propaganda تفکیک کند؛
۲۰- کوله پشتی خود را در اتوبوس و مترو در دست می ­گیرد تا مزاحمتی برای دیگران ایجاد نکند؛
۲۱- به دیگران القاب منتسب نمی­ کند: بلکه انگیزه­ ها و افکار آنان را تحلیل می ­کند؛
۲۲- از شخصی که با رانت ثروتمند شده است، فاصله می ­گیرد؛
۲۳- زندگی خود را مانند لوگوی المپیک در پنج دایره متداخل طراحی می­ کند: رشد فردی، توجه به خانواده، حرفه، افزایش سطح دانش تخصصی و خدمات مدنی؛
۲۴- فقط یک شغل دارد و وظایف آن را به بهترین نحو انجام می ­دهد؛
۲۵- بسیار می­ گوید: من نمی­دانم یا این موضوع را به درستی نمی­فهمم؛
۲۶- آنقدر حوصله به خرج می­ دهد تا موضوعی را دقیق بفهمد بعد واکنش نشان دهد؛
۲۷- دفترچه کوچکی دارد که صفحه اول آن نوشته شده: ضعفهای من و روشهای اصلاح؛
۲۸- خمیرمایه ذهنی او این گونه شکل گرفته: ۲۰ درصد اظهارنظر کردن و ۸۰ درصد سئوال کردن؛
۲۹- برای جلب اعتماد دیگران، سیگنال­ های متناقض نمی­ فرستد؛
۳۰- چون خودشناسی مقدمه توسعه ­یافتگی مدنی است، آنقدر از خود شناخت دارد که ۵۰ صفحه در مورد افکار و روحیات خود می ­تواند بنویسد.

سی ویژگی افرادی که انرژی مثبت دارند

۱-یک ساعت ۶ صبح روی شن می نشینند و به امواج دریا نگاه می کنند؛
۲-وسط صحبت دیگری، به ساعت خود نگاه نمی کنند؛
۳-به جای اینکه عصبانی شوند، فکر می کنند؛
۴-کتاب هدیه می دهند؛
۵-وقتی به پارک می روند خطوط برگ ها را با هم مقایسه می کنند؛
۶-ادای آدم خوب را در نمی آورند؛
۷-نسبت به هارمونی و زیبایی رنگهایی که در پوشش خود انتخاب می کنند، دقت دارند؛
۸-تا بتوانند از همنشینی با سیاست بازان فاصله می گیرند؛
۹-به ندرت، شکایت می کنند؛
۱۰-در حد ضرورت حرف می زنند؛
۱۱-کسی نگران لطمه خوردن از جانب آن ها نیست؛
۱۲-برای جلوگیری از تکرار اشتباهات، برنامه ریزی می کنند؛
۱۳-دو نیم روز در هفته را فقط به خود اختصاص می دهند؛
۱۴-بیشتر وقت فکری آن ها به چراها می گذرد تا چه ها؛
۱۵-همسایه هایشان از آن ها بسیار راضی هستند؛
۱۶-یک دفترچه ۵٠ برگی، خود انتقادی دارند؛
۱۷-برای حفظ شادابی پوست صورت خود؛ هم ورزش می کنند و هم تغذیه سالم دارند؛
۱۸-اتوموبیل خود را برای فردی که از خطوط عابر پیاده رد می شود، متوقف می کنند؛
۱۹-چه در ظاهر و چه در خفا، غرور خود را به حداقل رسانده اند؛
۲۰-انتظارات خود را از دیگران به حداقل رسانده اند؛
۲۱-هر حرفی می زنند و هر کاری انجام می دهند، ده سال آینده را در نظر می گیرند؛
۲۲-مهم ترین هدف زندگی آن ها، کشف خود است؛
۲۳-به جای اینکه حسادت بورزند، کار و خلاقیت خود را سه برابر می کنند؛
۲۴-ترجیح می دهند ١٠٠ متر راه بروند تا دوبله پارک کنند؛
۲۵-به دیگران می گویند: شما در این ۵ مورد بیشتر از من کوشش کرده اید؛
۲۶-از فردی که برای آن ها وقت گذاشته، بارها و بارها تشکر می کنند؛
۲۷-برای حفظ سلامتی، قبل از ٨ شب شام می خورند؛
۲۸-در منظومه شخصیتی آن ها، جعبه ای به نام بدی به دیگران وجود ندارد؛
۲۹-به واسطه خودسازی به این نتیجه رسیده اند که مرکز ثقل جهان نیستند؛
۳۰-به اینکه چرا تعداد زیادی پرنده روی سیم برق کنار هم نشسته اند و نگاه می کنند، فکر می کنند.

سی ویژگی کسانی که کتاب نمی خوانند

۱-خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات و Propaganda قرار می گیرند؛

۲-حرف های تکراری می زنند؛

۳-دایره ی واژگان آنها بسیار محدود است؛

۴-خود را نمی شناسند؛

۵-با هیجان و احساس زندگی می کنند؛

۶-بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است؛

۷-استعداد پوپولیست شدن را پیدا می کنند؛

۸-قوای عقلی آنها پرورش نیافته است؛

۹-بر آنچه می گویند خیلی کنترل ندارند؛

۱۰-گوش کردن به دیگران را نمی آموزند؛

۱۱-مستعد پذیرش شایعات هستند؛

۱۲-اهمیت متفاوت بودن انسانها را کشف نمی کنند؛

۱۳-مغز، حالت سولفاته پیدا می کند؛

۱۴-غلظت یادگیری آنها به شدت کاهش می یابد؛

۱۵-فرصت فکر کردن در زندگی را از دست می دهند؛

۱۶-با واژه «انتقاد» بیگانه اند؛

۱۷-زمینه های تداوم اقتدارگرایی را فراهم می آورند؛

۱۸-حرف های نسنجیده زیاد می زنند؛

۱۹-منافع خود را به خوبی تشخیص نمی دهند؛

۲۰-با واژه «مشورت» ناآشنا هستند؛

۲۱-حکومت ها را خوشحال می کنند؛

۲۲-باعث می شوند که نظام حزبی در یک کشور شکل نگیرد؛

۲۳-زود عصبانی می شوند؛

۲۴-از حقوق شهروندی خود و دیگران ناآگاه هستند؛

۲۵-برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمی کنند؛

۲۶-در همه زمینه ها، اظهار نظر می کنند؛

۲۷-راحت بر دیگران القاب می گذارند؛

۲۸-تفاوت بین توهم و غیرتوهم را نمی دانند؛

۲۹-تعریفشان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمی رود؛

۳۰-نمی دانند جهل چیست.

سی ویژگی افراد ضعیف

۱-به ندرت سؤال می‌کنند؛
۲-تفاوت میان تدبیر و حیله را نمی‌دانند؛
۳-قابل پیش‌بینی نیستند؛
۴-به ندرت فرد توانمندی اطرافشان پیدا می‌شود؛
۵-نهایت تلاش خود را می‌کنند تا نگویند: اشتباه کردم؛
۶-خیلی سریع می‌خواهند به پول برسند؛
۷-خیلی اصرار دارند آدم‌های خوبی هستند؛
۸-تصور می‌کنند سر همه را کلاه گذاشته‌اند؛
۹-دائما روش و فکر و حلقه تغییر می‌دهند؛
۱۰-شخصیت داشتن و ثبات شخصیتی برای منافع آنها، آفت است؛
۱۱-به ندرت به پی‌آمد‌های کارهای خود اهمیت می‌دهند؛
۱۲-با ارادت، چاپلوسی و وارونه جلوه دادن مسایل، رشد می‌کنند؛
۱۳-چون برای کسب پول و مقام عجله دارند، بسیار تزویر می‌کنند؛
۱۴-بیهوده می‌خندند؛
۱۵-برای ارائه تصویر مثبت از خود، از هر حیله‌ای استفاده می‌کنند؛
۱۶-در رابطه با یک موضوع، به افراد مختلف، تفاسیر مختلف می‌گویند؛
۱۷-بسیار طمع و حسادت دارند؛
۱۸-حوصله ندارند سی سال زحمت بکشند تا احترام دیگران را بدست آورند؛
۱۹-مجهز به صفت چاپلوسی‌اند؛
۲۰-بسیار وقت می‌گذارند تا سر از کار دیگران درآورند؛
۲۱-حداقل نصف آنچه که می‌گویند صحت ندارد؛
۲۲-اعتماد به نفس مبتنی بر جهل دارند؛
۲۳-بسیار افراد کوتاه مدت هستند؛
۲۴-چون با حیله‌گری کار خود را پیش می‌برند، بسیار فراموش کارند؛
۲۵-زبانشان بسیار تلخ است؛
۲۶-اهل هیاهو هستند؛
۲۷-برای رسیدن به پول با هر اهریمنی کار می‌کنند؛
۲۸-تقریباً به جز پول و مقام، هیچ اصل دیگری برای آنها مهم نیست؛
۲۹-نتیجه (۱): اتوموبیل بنز آنقدر با کیفیت است که نیازی به دروغ و تبلیغ و وارونه سازی برای فروش ندارد؛
۳۰-نتیجه (۲): توانایی‌ها و خلاقیت‌های افراد باشخصیت آنقدر فراوان است که نیازی به بازی و تزویر و جعل ندارند.

سی ویژگی افراد توانا

۱-وقت ندارند بر علیه کسی، کاری انجام دهند؛
۲-وقت ندارند پشت سر دیگران صحبت کنند؛
۳-وقت ندارند در وقایع گذشته، متوقف شوند؛
۴-وقت ندارند که دروغ بگویند؛
۵-بسیار انتخاب می کنند چون ذهن اولویت‌بندی شده دارند؛
۶-تفاوت‌های انسانها را می‌ستایند؛
۷-بدنبال این نیستند کسی را مانند خود کنند؛
۸-حجم و کیفیت غذای خود را با دقت زیر نظر دارند؛
۹-بد بودن بعضی انسانها را، عادی می‌دانند؛
۱۰-با دو زبان مهم، آشنایی ندارند بلکه بر آنها مسلط‌ اند؛
۱۱-در فهم رفتار انسانها، اول منافع آنها را می شکافند؛
۱۲-کارآمدی را بر مساوات ترجیح می‌دهند زیرا که مساوات خود نتیجه کارآمدی است؛
۱۳-کارآمدی را نتیجۀ رقابت می‌دانند؛
۱۴-راستگو هستند چون منافع دراز مدت دارند؛
۱۵-حتی در استفاده از حروف اضافه دقت می کنند تا اعتماد دیگران را حفظ کنند؛
۱۶-از افراد توانا، با مهارت و باهوش، هراسی ندارند؛
۱۷-دائما در حال گسترش شعاع شبکه‌های ارتباطی خود هستند؛
۱۸-بعد از شش ماه که آنها را می‌بینید، بهتر شدن آنها را متوجه می‌شوید؛
۱۹-اطرافشان، مملو از افراد تواناست؛
۲۰-میلی‌متری مراقب سخنانشان هستند؛
۲۱-مبنای تواناییهایشان، قدرت نرم است؛
۲۲-یک تا صد هر مسئله ای را، دقیق طراحی و مانیتور می‌کنند؛
۲۳-به ندرت از کسی، درخواستی داشته باشند؛
۲۴-اگر لازم باشد، ظرفیت تنها ماندن را دارند؛
۲۵-آنقدر تلاش می‌کنند، درخواب هم اغلب، مسئله حل می‌کنند؛
۲۶-با هر فردی، دوست نمی‌شوند؛
۲۷-وقتی با فردی آشنا می‌شوند می‌پرسند: چه کتابی این روزها می‌خوانید؟
۲۸-سلول‌های مغزشان، فرصت استراحت ندارند؛
۲۹-شناخت عمیقی از طبع بشر دارند؛
۳۰-سؤالاتشان از پاسخ‌هایشان به مراتب مهم‌تر است.

سی ویژگی انتقاد کردن/مناظره کردن

۱٫هدف از نقد و انتقاد، بهتر فهمیدن و دقیق فهمیدن یک موضوع است.

۲٫هدف از نقد و انتقاد، نزدیک کردن یک فکر و نظریه بهfact است.

۳٫اظهار نظر با نقد متفاوت است: اولی مخاطب خاصی ندارد اما دومی برای اصلاح فکر و سخن و عمل دیگری است.

۴٫منتقد تا می تواند باید در متن انتقادی خود، سؤال ها و زوایای جدید طرح کند.

۵٫داشتن یک دیدگاه متفاوت، نقد نیست. مستندات و fact ها، مبنای نقد و انتقاد هستند.

۶٫نقد شفاهی از نظر مکتوب، بی اعتبار است.

۷٫منتقد باید دقیق با نقطه و ویرگول از متن اصلی، نقل قول کند و بعد آن را بر اساس مستندات نقادی کند.

۸٫نقد به صورت مناظره توسط کسانی معتبر است که هر دو طرف در رابطه با موضوع مناظره، متون تولید و چاپ کرده باشند.

۹٫در مسائل فکری و علمی، مبنای نقد بر واقعیات، آمار و fact ها است. جایگاه تخیلات و توهمات در مدارهای علمی نیست.

۱۰٫در جامعه‌ای نقد اعتبار پیدا می‌کند که افراد متخصص در حوزه تخصصی خود نقادی کنند.

۱۱٫اگر منتقد نکته‌ای ر ا از متن مکتوب متوجه نمی شود، ابتدا سؤال می‌کند و بعد نقد می‌کند.

۱۲٫پیش ذهنیت از نویسنده یک متن، نقد و انتقاد را مخدوش و بی‌اعتبارمی‌کند.

۱۳٫به میزانی که انتقادات کلی باشند از اعتبار آن‌ها کاسته می‌شود. مبنای کار علمی و انتقادی در پرداختن به جزئیات است.

۱۴٫بالاترین سطح اعتبار یک فرد علمی و فکری، نوشته‌های اوست. سخنرانی و ارائه شفاهی مطالب پایین‌ترین سطح است.

۱۵٫منتقد بر نویسنده متن، القاب نمی گذارد.

۱۶٫کسی که در یک موضوع تخصص نداشته و متون تولید و چاپ نکرده، به لحاظ علمی نمی‌تواند انتقاد کند.

۱۷٫منتقد، متن و سخن و فکر فرد را نقد می‌کند و نه شخص او را.

۱۸٫کسی که نقد علمی می شود، وظیفه مدنی داردکه به انتقادات پاسخ دهد.

۱۹٫نقدی که به آمار و مستندات تجربی و تاریخی اتکاء داشته باشد، معتبرتر است.

۲۰٫منتقد در بیان و لحن، شخصی احساسی و عصبانی نیست. ادب و صدا قت او مقدم بر انتقاداتش است.

۲۱٫منتقد و انتقاد شونده هر دو باید در یک موضوع تخصص داشته باشند و متون تولید و چاپ کرده باشند.

۲۲.نقاد از این عبارات، فراوان استفاده می‌کند: حدس می‌زنم. تصور می‌کنم. به نظرم می آید. شواهد اینگونه نشان می‌دهد. آمار چنین تصدیق می‌کند.

۲۳٫نقد فکری و علمی باید مکتوب و علنی باشد اما نقد از رفتار حتماً باید به صورت خصوصی به افراد منتقل شود.

۲۴٫محل تحصیل، اساتید و متون علمی منتقد بر کیفیت نقد او بسیار تأثیرگذار است.

۲۵٫اندیشه ها سطح اعتبار دارند و به تدریج اصلاح می شوند. می توان با استدلال، مستندات و آمار، اندیشه ها را تکامل بخشید.

۲۶٫منتقد باید مراقب باشد تا آنچه که خودش دوست دارد بگوید را به حساب متن دیگری نگذارد و متن او را تحریف نکند.

۲۷٫استفاده از کمیت ها، دقّت و اعتبار نقد را افزایش می دهد.

۲۸٫علمی ترین متن و علمی ترین نقد آن است که نویسنده، تعاریف خود را از مفاهیم از یک طرف و مفروضات و استوانه های فکری را از طرف دیگر به طور دقیق مکتوب کند.

۲۹٫در نقادی و مناظره، مبنای استدلال پژوهش های علمی است.

۳۰٫استاندارد گذاری برای نقد و مناظره، مسئولیت دانشگاه ها، متخصصین و انجمن های علمی است.

سی ویژگی دوستی کردن

۱-انتظارات خود را به حداقل برساند و اگر می تواند صفر کند.
۲-ضرورتاً هر آنچه را که متوجه می شود به زبان نیاورد.
۳-تا اجازه دوست را نداشته باشد، موردی از او را با کسی در میان نگذارد.
۴-از موفقیت او به طور واقعی خرسند باشد.
۵-فقط “نشنود” بلکه به او گوش کند.
۶-در هیچ شرایطی، پشت سر او صحبت نکند.
۷-با او هم بخندد، هم گریه کند.
۸-مرتب از وجود او و ویژگی‌های مثبت او، قدردانی کند.
۹-اگر گله‌ای از او دارد، مدتها صبر کند تا شرایط مناسب حل و فصل آن فراهم آید.
۱۰-یادداشتی که بر روی هدیه می گذارد، از خود هدیه مهم تر است.
۱۱-تا می تواند احترام او را در جمع حفظ کند.
۱۲-بعضاً با خاموشی و سکوت، با او صحبت کند.
۱۳-از عذر می‌خواهم فراوان استفاده کند.
۱۴-اگر بدی دید، گذشت کند.
۱۵-اگر بدی‌ها ادامه پیدا کرد، آن شخص دیگر دوست نیست.
۱۶-تا می‌تواند زبان خود را کنترل کند: زخم زبان به سختی فراموش می‌شود.
۱۷-از سِرّ دوست مراقبت کند.
۱۸-در رفتار و واکنش، قابل پیش‌بینی باشد.
۱۹-پی‌آمد‌های احتمالی هر سخن و رفتاری را قبلاً مطالعه و محاسبه کند.
۲۰-به دوستی، درازمدت نگاه کند تا همیشه محبت و خویشتنداری کند.
۲۱-برای موفقیت او قدم بردارد.
۲۲-وقتی موردی روشن نیست، اول بپرسد بعد قضاوت کند.
۲۳-در اوج عصبانیت، الفاظ و ادبیات مؤدبانه استفاده کند.
۲۴-از ادب و تربیت دوست سوء استفاده نکند.
۲۵-اگر قراراست داستانی را بگوید، همه را بگوید، ۲۰ درصد آنرا مخفی نکند.
۲۶-تاریخ تولد او را بداند و حداقل یادداشتی ماندنی بفرستد.
۲۷-به خاطر پول بیشتر و موقعیت بهتر، به او خیانت نکند.
۲۸-برای گوشزد کردن موردی، اگر لازم باشد پنج سال صبر کند.
۲۹-هوش و تشخیص او را دستکم نگیرد.
۳۰-دوستی مانند کتاب است: سالها طول میکشد تا نوشته شود ولی در عرض چند ثانیه با یک کبریت می سوزد.

سی ویژگی انسان عقلانی

۱. در روز حداقل یک بار بگوید «من نمی‌دانم‌».

۲. کمتر از کسی تقاضایی داشته باشد و عمدتا به همت، فکر، برنامه‌ریزی و زحمات خود اتکا کند.

۳. در موضوعاتی که اطلاعات کلی دارد، اظهار‌نظر نکند.

۴. دغدغه کانونی زندگی او، بهترین عملکرد در حرفه‌اش باشد.

۵. به استقبال کسی برود که با او تفاوت یا حتی تضاد فکری دارد.

۶. بدون اجازه قبلی از کسی، سخن او را به شخص دیگری بازگو نکند.

۷. زباله را به خیابان و از اتومبیل به بیرون پرت نکند.

۸. با رعایت حروف اضافه و با ‌‌‌نهایت دقت، «نقل قول» کند.

۹. دائما در حال تغییر و بهتر شدن باشد، به طوری که اطرافیان تغییر را حس کنند.

۱۰. از اینکه دیگران را به خود و افکار خود دعوت کند، چه مستقیم چه غیرمستقیم‌ پرهیز کند.

۱۱. برای محیط جنگل که به مه، نم نم باران و رنگ‌های زنده طبیعت آمیخته شده، وقت بگذارد.

۱۲. این ظرفیت را در خود ایجاد کند که واکنش به دیگران را حتی تا پنج سال به تأخیر اندازد.

۱۳. حدود ۱۰ درصد از وقت، انرژی و تخصص خود را ‌‌رایگان‌ صرف جامعه کند.

۱۴. در حرفه‌ای که تخصص ندارد، مسئولیت نپذیرد.

۱۵. خوشبختی را با راحتی و مصرف‌گرایی مساوی نداند.

۱۶. هر دو سال یک بار، با ارزیابی کار‌ها و رفتارهای خود‌ به اشتباهات گذشته پی برده و خود را اصلاح کند.

۱۷. با عبارت «من اشتباه کردم» به صلح دائمی برسد.

۱۸. حریم شهروندان را رعایت کند: در نظم صفوف، خود‌پرداز بانک، پارک کردن، نزاکت عمومی، عابر پیاده، صحبت آرام.

۱۹. آنقدر بر قوای فکری و روحی خود وقت گذاشته باشدتا نیاز به تایید و تمجید دیگران در خود را، در یک دوره پنج ساله به صفر برساند.

۲۰. از رفتن به تئا‌تر به عنوان منبعی برای رشد و شکوفایی خود استفاده کند، چون تئا‌تر قدرت مند‌ترین نمایش توانایی‌های انسان‌هاست.

۲۱. در هر نوع تصمیم‌گیری از خرید دمپایی تا مسائل جدی حرفه‌ای، راه‌های مختلف را مکتوب کند، مطالعه کند، مشورت کند و با دقت ۹۰ درصدی به نتیجه برسد.

۲۲. با عمل خود به دیگران نشان دهد، تفاوت میان هشت و هشت و یک دقیقه را می‌داند.

۲۳. در روز حداقل از پنج نفر قدردانی کند: به خاطر نزاکت، اخلاق، دانش و خلاقیت آن‌ها.

۲۴. قبل از قضاوت کردن در مورد فردی، حداقل ده ساعت با او تعامل فکری رودررو برقرار کند تا با جهان او آشنا شود.

۲۵. «ناراحت شدن» از توانایی‌ها، ظرفیت‌ها و برتری‌های دیگران را در خود به تعطیلی بکشاند.
۲۶. اجازه دهد افراد، سخن خود را تمام کنند.

۲۷. به موسیقی به عنوان یک منبع تمرکز، آرامش و خوداکتشافی نگاه کند.

۲۸. حداقل ۲۰ درصد وقت خود را صرف توسعه فردی، فکری، اخلاقی و مدنی نماید.

۲۹. در صحبت کردن، یک سوم سؤال کند و دو سوم قضاوت. بعد از پنج سال، پنج ششم سؤال و یک ششم قضاوت.

۳۰. حداقل یک ساعت در روز‌ مطالعه کند.

محمود سریع القلم

دانشگاه شهید بهشتی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.